° آن کوهنوردی که در کوه گم و چندی بعد جنازهاش در میان تلی از | تجربه زیسته l امین بزرگیان
° آن کوهنوردی که در کوه گم و چندی بعد جنازهاش در میان تلی از سنگ و برف پیدا میشود همواره برای من بیش از شکست، قدرت اراده را یادآوری میکند؛ مرگی مالامال از شور زندگی. عشق راستین نیز انباشته از این خصلت تناقضنماست: نابودی و بهروزی. بیراه نیست که دوستداشتن راستین هماره قدم زدن در مرز مرگ و زندگی، ملال و شعف، و شکست و لذت است. اینکه عشق (کوهنوردی) برای عاشق مخاطرهآمیز است، در لحظهی پنهان شدن و گم شدن او در معشوق (کوه) خود را مینمایاند. هرچند سقوط و نیستی محتمل است اما هستی و اشتیاق را میافزاید. در میان کوهنوردان، شورمندانهترین کوهنوردان، این مخاطره، نیرو و معنای حیات است. سپردن تنِ خود به این امر استعلایی و فرارونده یا همان صعود به تمنای نگریستن از قله، نابترین شکل نمادین عینیت بخشیدن به ارادهی زندگی است. و جالب اینجاست که بیش از هر کسی سقوط کردهها، گمشدهها و شکستخوردگاناند که زندگی را یادآوری میکنند؛ آنهایی که مسیری را با دلیری و جانی انباشته از امید برای این نرسیدن پیمودهاند. همین عنصر است که به کوهنوردی، حداقل در تاریخ جنبشهای سیاسی ایران، خصلتی سیاسی نیز داده است. @AminBozorgiyan