Get Mystery Box with random crypto!

° ‏«هر اضطرابی شور زندگی است؛ تنها چیزی است که بیم می‌دهد فردا | تجربه زیسته l امین بزرگیان

° ‏«هر اضطرابی شور زندگی است؛ تنها چیزی است که بیم می‌دهد فردا باید دوباره زندگی کنید و این اضطراب‌زاست.» ژاک لاکان/ سمینار اضطراب

اضطراب از اتفاقی که از سر گذشته و روی‌داده حالت روانی و تنی عجیبی است. می‌دانید که چه گذشته و چه نتیجه‌ای به بار آمده اما گویا در شُرف وقوع آن هستید.

اضطراب نوعی عکس‌العمل روانی و گاهی بدنی فرد به رویداد و موقعیتی است که فرد در اکنون و احتمالاً آینده آن را از سر می‌گذراند؛ چیزی وجود دارد که آگاهانه یا ناخودآگاهانه می‌ترساند و فرد خود را در معرض آن می‌بیند. روشن است که تا چه حد اضطراب از گذشته، یعنی مضطرب شدن از رویدادی که از سر گذرانده شده، وضعیتی پارادوکسیکال و تاریخ‌پریش است.

ما از رویدادی که گذشته انتظار داریم مضطرب‌مان نکند یا نترساندمان. یادآوری گذشته معمولاً باید ما را غمگین یا خشنود کند. این موقعیت ویژه را چگونه می‌توان فهمید؟ چرا من گاهی از آنچه از سر گذرانده ام مضطرب می‌شوم با اینکه از پایان آن کاملاً آگاهم؟ سؤال را می‌توان به‌گونه‌ای الهیاتی به طریق بوعلی بازسازی کرد: آیا خدا که از پایان و سرانجام آگاه است، از آنچه در عالم حیات گذشته و می‌گذرد مضطرب شده یا می‌شود؟

رویدادی از گذشته که همچنان اضطراب می‌سازد نه فقط نشانگر سویه‌های قدرتمند آن رویداد بر ذهن است که تأکیدی است ذهنی و وجودی بر امکان رخ دادن آن واقعه به‌گونه‌ای تازه. ذهن و تن این آگاهی را بر اساس تجربه‌ی زیسته‌اش از کودکی و یا حتی ژنتیکی یافته که «واقعه» دوباره ممکن است روی دهد. اضطراب از گذشته در واقع محصول این آگاهی و ناهمزمانی اضطراب با واقعه‌ی پیش رو است که با میانجی رویدادی از گذشته برای خود فرد علنی می‌شود.

دوستی که پدرش را سال‌ها پیش از دست داده است به من می‌گفت، یادآوری روزهای بیماری پدر برایش همان اضطراب را به همراه دارد؛ ترکیبی از ترس و امید، خوف و رجا. عجیب بود که او سرانجام را دیده بود و سوگواری‌اش را از سر گذرانده بود اما باز از یادآوری آن واقعه دچار اضطراب می‌شد. تجربه‌ی او برای من هم آشنا بود. شاید ما به پیشواز ازدست‌دادن بعدی‌ می‌رویم، برایش آماده می‌شویم، بدون آنکه انتخاب کرده باشیم.

@AminBozorgiyan