° همواره در معرض «تهمت» هستیم. دیگران ما را به چیزهایی متهم می | تجربه زیسته l امین بزرگیان
° همواره در معرض «تهمت» هستیم. دیگران ما را به چیزهایی متهم میکنند که بهنظرمان غلط و نامنصفانه میآیند. این موضوعی بود مورد علاقه کافکا. کافی است رمان محاکمه او را به یاد بیاوریم. رمان با این جمله آغاز میشود: «حتماً کسی به ژوزف کا تهمت زده بود، چون بدون آنکه خطایی از او سر زده باشد یک روز صبح بازداشت شد.»
میدانیم به میزانی که جامعهای پریشانتر و آسیبدیدهتر باشد، بازار تهمت در آن گرمتر است. به جز سویههای روانشناسانه موضوع، «تهمت» حیثیت جامعه شناسانه و فلسفی مهمی دارد. ژوزف کا متوجه نمیشود چه کسی به او تهمت زده و اساساً اتهامش چیست، او فقط در موقعیت متهم قرار میگیرد که باید خود را نجات دهد. کافکا موقعیتی را توضیح میدهد که سوژه مدرن درون آن قرار گرفته است: ما درون سازوکاری گرفتاریم که خود را مدام پاسخگو، متهم و مضطرب مییابیم، بدون آنکه دقیقاً بدانیم اتهاممان چیست یا چه کسی تهمت زده است. یکی از مهمترین این سازوکارها نظام بروکراسی است. بروکراسی اداری از نظر کافکا ساختار تولید اضطراب و تحقیر نفس است. شما مدام متهم میشوید و در معرض تهمت قرار میگیرید: پرمصرف، تنبل، بیدقت، بینظم، شورشی، قانونشکن و غیره. مرکز صدور این تهمتها روشن نیست و فقط شما در ادارهجات، سطور نامهها و قبضها از آن مطلع میشوید. نکته مهم اینجاست که در این ساختار عظیم و هیولایی دولتی که تهمت زدن به بخشی جداییناپذیر از حیات تبدیل شده، تهمت زدن آموزش داده میشود و همگان آن را فرا گرفته و بازتولید میکنند؛ در زیرزمین همه خانهها دری است که به دادگاه شهر راه دارد.
امروزه و در زمانهی بحران، این خصلتْ شدت بیسابقهای گرفته است. در دورانی هستیم که طبیعیترین و رایجترین شیوهی مواجهه با دیگری، قرار دادن وی در یک پوشهی از پیش تعیینشده و نامیدن اوست: بیوطن، غربزده، اصلاحطلب، بیدغدغه، لیبرال، چپول، حکومتی، آمریکایی، بیاخلاق و غیره. کافکا ازین موقعیت شدتیافته در یادداشتهایش سخن میگوید. او مینویسد، هرگاه در برابر تهمت و دروغی قرار میگیرم که من را رنجانده، یاد دروغهایی میافتم که در زندگی به خودم گفتهام؛ وه چه دروغهای بزرگی. و آنگاه از کنار تهمتزننده میگذرم چون او را بسیار شبیه خودم و قابل فهم یافتهام.