Get Mystery Box with random crypto!

° غبطه (Envy) و زمان، خصلت درهم تنیده‌ای دارند. بشر همیشه از ز | تجربه زیسته l امین بزرگیان

° غبطه (Envy) و زمان، خصلت درهم تنیده‌ای دارند. بشر همیشه از زمانِ از دست‌رفته غبطه خورده است. این یکی از رایج‌ترین مضامین نوشته‌ها، مَثل‌ها، گفتارها و قصه‌ها از گذشته‌های دور است. این دو همواره کنار هم و انعکاسی از مرگ‌آگاهی بوده‌اند. مرگ (بعنوان واقعه‌ای در آینده) گهگاهی بر اکنون سرریز می‌شود و به اشکال مختلفی جلوه‌گری می‌کند. آگاهی من از مرگم، فرصت کوتاه زندگی را به من یادآوری می‌کند. طبیعی‌ترین نتیجه این یادآوری، فرصتِ از دست‌رفته عمر را بخاطر می‌آورد و مبنایی‌ترین و وجودی‌ترین نوع غبطه را می‌سازد: غبطه خوردن از عمر سپری‌شده.

بنظر می‌رسد تلاش ذهنی بشر برای مفصل‌بندی مسأله‌زای غبطه و زمان به این رهنمون فلسفی رسیده باشد که بهترین اقدام عاجل برای از کف ندادن بیشتر زمان، غبطه نخوردن به سپری شدنش از طریق نوعی پراکسیس است.

پیش از صحبت کردن درباره این نوع خاص از پراکسیس باید این نکته را روشن کرد که منظور از «از دست‌دادن زمان» چیست. زمان می‌گذرد و چاره‌ای برای آن نیست، اما از دست‌دادن زمان، معنایی مازاد بر گذشتِ تقویمیِ زمان دارد. حس بیهوده گذشتن زمان، عمر سپری‌شده و لذت نبردن از زندگی به این معنا اشاره دارد.

آدمی از طریق نوعی کنش در اکنون می‌تواند در گذشته نیز مداخله کند و حتی معنای آن را تغییر دهد؛ به تعبیری آن را «بازیابد». کنشی که بتواند اکنون را بهبود ببخشد -که قطعاً کنشی است در ارتباط با دیگری و جامعه، زیرا که خوشبختی هیچگاه بگونه‌ای مفرد محقق نمی‌شود و همواره پدیده‌ای است اجتماعی- گذشته را نیز به مسیری برای رسیدن و دستیابی به این کنش تبدیل کرده و آن را از بی‌معنایی و بیهودگی نجات می‌دهد؛ و غبطه‌خوردن نسبت به زمان از دست‌رفته را تضعیف می‌کند. در واقع می‌توان از طریق نوعی فعلیت تازه، امر بالفعل را (همان گذشته را) دوباره به چیزی بالقوه و نوعی پتانسیل تبدیل کرد، گویا سر آن دارد به‌گونه‌ای تازه محقق شود.

انسان تنها از طریق کنشی بنیادین در اکنون می‌تواند گذشته را بازیابد، آن را معنا ببخشد و تا حدی بر غبطه‌هایش غلبه کند. گذشته از طریق این نوع پراکسیس در اکنون می‌تواند پتانسیل‌هایی تازه را برای آینده فردی و جمعی آزاد کند و خود را از چنبره‌ی غبطه رها کند.

@AminBozorgiyan