2023-01-06 22:40:10
◇ مصـاحبه بیستم ~ همراهـمون باشیـن ◇
+ سلام! خوشحالم که می بینمت. قراره فقط با حرف زدن به هم کمک کنیم.
_ اگه میخوای بهم کمک کنی بذار از اینجا فرار کنم.
+ چرا میخوای بری؟
_ اینجا چن نفر میخوان منو بدزدن. یه صداهایی تو سرم می پیچه. گوش کن اونا دارن نقشه میکشن
+ کسی اینجا قرار نیست به تو آسیبی برسونه
_ اونا حتی چن تا چاقو تو این اتاق قایم کردن
+ داری اشتباه میکنی. اینجا که چیزی نیست!
_ بهم دروغ میگی. همتون دروغ میگین
+ آروم باش. به من نگاه کن
_ نمیتونم
+ سرتو بالا بیار و به چشمای من نگاه کن ما باید با هم حرف بزنیم
وقتی آروم شدی بهم بگو چرا سعی کردی خودتو بکشی؟!
_ من هیچ وقت نخواستم خودمو بکشم
+ ولی بچه های آسایشگاه دیدن که بعد از چن ساعت حرف زدن با خودت اقدام به خودکشی کردی
_ اونا فکر میکنن من یه آدم توهمیم که تو وهم و خیال همراه یه نفر زندگی میکنم و باهاش حرف میزنم و این تفکر خستم کرده بود
من هیچ وقت نخواستم خودمو بکشم. یه آدم مگه چن بار میمیره؟ آخه آدم مرده که دوباره نمیتونه خودشو بکشه. میتونه؟ اصلا فکر نمیکنی ما خیلی وقته که مردیم
+ با حرفایی که میزنی متوجه هستی دچار افسردگی شدی؟ باید کمکم کنی تا همراه هم بتونیم درمانش کنیم.
با من بیا بریم کنار پنجره
بچه که بودم یه وقتایی که شبیه الان بارون میومد و تموم باغچه پر آب میشد. می رفتم اون قایق کاغذی که بابا برام درست کرده بود رو بر میداشتم و با کلی ذوق و شوق میذاشتمش رو آب. منتظر میموندم به امید اینکه راه بره. ولی هر بار قایمم به گل می نشست. از تکرار این اتفاق ناراحت میشدم ولی دوباره با یه قایق کاغذی دیگه امتحان میکردم. بی توجه به اینکه بعضی وقتا باید از کارای اشتباه خسته شد. تو هم باید از مرور گذشته خسته بشی و یه بار برای همیشه به گل نشستن این قایقو تماشا کنی تا دوباره درگیر این حمله های عصبی نشی.
_ مگه میشه خاطراتو نبش قبر نکرد و هر بار همراهشون نمرد؟!
اتفاقا من حالم خوبه. همین دیروز با یکی از آسایشگاهیا سوار این اتوبوس آبی شدیم. نگاه کن همین که داره میاد سمت ما. یهو یه آشنا اومد کنارم نشست. با ذوق برگشتم و به دوست هم آسایشگاهیم گفتم دیدی من اشتباه نمیکنم و اون دوباره شروع کرد به خندیدن.
بهش گفتم اون پیرمرده ته اتوبوسو چی؟ اونو که می بینی؟همون که همیشه دم دمای غروب میاد و اینجا میخونه. قشنگم میخونه!
بگو که تو هم میشنوی صداشو. اصلا بیا همراهش بخونیم:
تو با قلب ویرانه ی من چه کردی
ببین عشق دیوانه من چه کردی
در ابریشم عادت آسوده بودم
تو با حال پروانه من چه کردی
ننوشیده از جامِ چشم تو مستم!
خمار است میخانه من چه کردی
+ برای جلسه امروز کافیه. ولی ما بازم باید با هم حرف بزنیم. میتونی بری
● اتمام مصاحبه • نقداتون شنیدنیه ●
》 @Asayesh_gahi
28 views19:40