◇ مصـاحبه سیزدهم ~ همراهـمون باشیـن ◇ + ممنون که قبول کردی تا | آسایشــــگاه
◇ مصـاحبه سیزدهم ~ همراهـمون باشیـن ◇
+ ممنون که قبول کردی تا باهات صحبت کنم؛ من جزو قدیمیای اینجام کارمو بلدم پس نگران نباش. چنتا سوال ازت می پرسم هر کدومو که راحت بودی جواب بده
+ خودت رو معرفی کن - شازده هستم شصت و نه سالمه + کارت چیه؟ چقد سواد داری؟ - نگهبانم، تا لیسانس هم درس خوندم + نگهبان کجا میشه دقیق تر بگی؟ لیسانس چی؟ - نگهبان خونه خودمم. لیسانس مکانیک دارم + چرا از خونه خودت نگهبانی میدی؟ - دیگه الان به هیشکی نمیشه اعتماد کرد. چند وقتیه همسایه هامو زیرنظر دارم، معلومه منتظرن من از خونه برم بیرون تا اسباب و اثاثیه رو خالی کنن + شده بیان خونه ت دزدی؟ - نه ولی من مطمئنم همه ی همسایه هامون دزدن + چی باعث شده همچین اطمینانی داشته باشی؟ - اه ول کن دیگه همه اینا تو فکرمه، مطمئنم به خودم؛ تازه سه روز پیش چنتا بچه جلوی خونه مون بازی میکردن، میدونم این کار پدر و مادرشونه تا بچه هاشون خونهمو دید بزنن + خب باشه دیگه نمیپرسم اینو؛ چی شد اومدی آسایشــگاه؟ - خودمم نفهمیدم! امروز صبح دو سه نفر با یه ون اومدن گفتن از سازمان نمیدونم چی چی اجتماعی مامور شدن برای اینکه منو بیارن آسایشگاه + بنظرت چیکار کردی که اوردنت اینجا؟ - نمیدونم، اونا خودشون میگفتن که جلوی در حیاط میخ گذاشتی دوچرخه بچه ها پنچر شده، سیم تلفن کل کوچه رو چندبار کندی، شب رفتی بالای درخت همسایه هارو ترسوندی؛ گفتن مردم آزاری کردی + خب چرا اینکارارو میکردی؟ - معلومه دیگه نمیخواستم نزدیک خونهم شن و فک کنن اینجا صاحاب نداره + با کی زندگی میکنی؟ - از وقتی زن و دوتا بچهم مردن تنهام + کی مردن؟ -سه سال پیش، تو یه تصادف + قبل از اونم فکر میکردی که همسایه هات دزد باشن؟ - ها؟! یادم نمیاد! ~ پاشو ببینم داری با کی صحبت می کنی؟! + با این بیمار جدیده دیگه ~ باز توهم زدی؟ اون که یه صندلیه! خاموشیو زدن پاشو برو آسایشگاه قرصتو بگیر بعدشم بخواب + صندلی چیه ای بابا نمیبینی اینو؟ ~ بیا بریم سری قبلی هم همینکارو کردی، قرصاتو که بدیم بهتر میشی؛ دفه آخرتم باشه خودتو پرستار جا میزنی + من نمیام، دیوونه هم شما پرستارایین ~ بچه های کمک، بیاین اینو ببرین