2021-09-19 09:58:15
قانون پارکینسون در مدیریت و تحلیل سازمانفرض کنید یک مدیر، به تدریج
احساس میکند که کارش زیاد است. دقت کنید که ما میگوییم:
احساس میکنداو اکنون سه راه پیش رو دارد:
۱. استعفا بدهد و بگوید حجم کار، فراتر از توانایی اوست.
۲. بگوید بخشی از کار را به همکارش بدهند.
۳. درخواست کند تا یک یا دو کارمند به مجموعهی زیردستانش اضافه شوند.
بعید است کسی راه اول را انتخاب کند. راه دوم هم به تولید رقیب و تشدید رقابت منجر میشود. پس احتمالاً راه سوم انتخاب خواهد شد.
البته در ادامه، پس از افزوده شدن دو نفر جدید، آنها هم برای خود و برای سرپرست خود، کار ایجاد خواهند کرد که بخشی از این مسئله، اجتنابناپذیر است و بخش دیگر، تمایل ناخودآگاه هر یک از افراد برای پر کردن ساعت کار و توجیهپذیر نمودن موقعیت شعلی خود و همکاران است.
به این شیوه،
اصطکاک سازمانی افزایش مییابد و تعاملات و برقراری ارتباط و هماهنگیها، زمان بیشتری خواهد خواست و در نهایت، میبینیم که:
اگر کاری که توسط یک نفر انجام میشده را به هفت نفر واگذار کنیم، بعد از مدتی متوجه خواهیم شد که این کار، واقعاً به هفت نفر نیاز داشته است.
قانون پارکینسون ابتدا فقط در مورد زمان به کار میرفت. اما به سرعت در زمینههای دیگر هم مورد استفاده قرار گرفت. خصوصاً وقتی نورث کوت پارکینسون، کتاب قانون پارکینسون (Parkinson’s Law) را هم منتشر کرد و مثالها و مصداقهای متعدد دیگری از قانون پیشنهادی خود را مطرح کرد.
امروز قانون پارکینسون شکل عمومیتری یافته است:
اگر برای یک هدف یا یک فعالیت یا یک پروژه، منابعی بیش از حد مورد نیاز اختصاص دهید، آن منابع به هر حال مورد استفاده قرار خواهند گرفت! منبع این نوشته؛ سایت متمم
شما در سازمانهای خودتان شاهد، تمایل بیرویه به افزایش زیردستان هستید؟ و افزایش زیردستی برای آن زیردست و زیردستی دیگر برای آن زیردست دیگر و ...
─┅━━━┅─
@bejani_ir
436 viewsedited 06:58