خانهای برای روشنفکری دینی گفت و گوی روزنامه هممیهن با مه | بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان
خانهای برای روشنفکری دینی
گفت و گوی روزنامه هممیهن با مهدی معتمدی مهر پیرامون حسینیه ارشاد
منبع: روزنامه هممیهن مورخ ۱۳ مرداد ۱۴۰۱
@nehzatazadiiran
مراد از روشنفکران دینی، آن جریان فکری، فرهنگی و اجتماعی است که بعد از شهریور ۱۳۲۰ توسط زندهیادان مهندس بازرگان، دکتر سحابی و آیتالله طالقانی پایهگذاری و عهدهدار رسالتی فراتر از نوگرایان اسلامی شد.
روشنفکران دینی بر خلاف سنتگرایان، اولاً گذشتهگرا نبودند و راهحل عبور از انحرافات را بازگشت به «سلف» نمیدیدند و بلکه نگاه به آینده داشتند و تداوم دینداریِ مومنِ مسلمانِ معاصر را در گرو سازگاری میان مفاهیم دنیای جدید مانند آزادی، حقوق بشر، عدالت اجتماعی و دمکراسی با ارزشها و مبانی اصیل دینی معرفی میکردند و دوم آن که باور داشتند، حرکت به سوی مدرنیته به جنبشی فراگیر و مردمی ارتقا نخواهد یافت، مگر آن که به پرسش «چرا توسعه نیافتهایم؟» پاسخ داده و در صدد بومی کردن مفاهیم عصر جدید برآییم و بومی شدن مفاهیم در ایران، یعنی ایرانیزه و اسلامیزه شدن.
روشنفکری دینی از حیث آن که خود را موظف به نوسازی و تغییر در ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از وضع موجود به وضع مطلوب میداند و به پذیرش مسئولیت اجتماعی در مسیر تحولات کلان جامعه قائل است و نیز از بابت تعهدی که به عنصر عقلانیت دارد، با روشنفکران سکولار اشتراکاتی عمیق دارد، اما از سوی دیگر، باور دارد که نوسازی اجتماعی و نیل به توسعه و دمکراسی، بدون همکنشی، همسویی و همافزایی با نوسازی در تمام بنیانهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی از جمله دین (به مثابه یک بنیان اجتماعی و نه صرفاً معرفتی الهیاتی) غیرممکن و ناپایدار است.
چنانچه به نقش عظیم دکتر شریعتی و دیگر روشنفکران دینی ایران در مجموعه تحولات ناظر بر جنبش فراگیر و مردمی انقلاب اسلامی قائل باشیم، باید توجه کنیم که این ظرفیت انسانی هرگز بدون بهرهگیری از ظرفیت نهادیِ موسسه حسینیه ارشاد و پیش از آن، نهادهایی از این دست مانند کانون نشر حقایق اسلامی و نظایر آن به نتیجه نمیرسید. شریعتیِ منهای حسینیه ارشاد، فراتر از یک استاد دانشگاه نبود و طبیعتا نمیتوانست در کنار طبقات گوناگون مردم قرار گیرد و چنین نقش تحولبخشی را در عرصه عمومی ایفا کند.
روشنفکران دینی همچنان توانستند نقش تحولآفرین خود را پس از انقلاب ادامه دهند. هم در عرصه سیاسی و هم در عرصه فرهنگی و دینی. طرح گفتمان اصلاحات سیاسی در همان بهمن ۱۳۵۷ با تکیه بر عناصری مانند قانونگرایی، حقوق بشر، دادرسی عادلانه، آزادی و دمکراسی و اثرگذاری بر ساختار قدرت و تبدیل «آزادیخواهی» به تراز گفتمان سیاسی غالب که بعدها در دهه هفتاد و متعاقب جلسات کیان و جنبش دوم خرداد تبلور یافت، مرهون همین حضور موثر است.
جنبش اصلاحات در دوم خرداد ۱۳۷۶، تنها ظهور و بروز اجتماعی پیدا کرد اما پیش از آن هم وجود داشت و مطرح بود و به همین دلیل توانست جامعه و بسیاری از فعالان سیاسی را که در دهه نخست انقلاب، «آزادی» را لوکس و مطالبهای بورژوایی به حساب میآوردند، به اولویت «توسعه سیاسی» متقاعد سازد.
حضور روحانیت در نهاد قدرت و سلطه برداشتهای رسمی از دین، بحرانی جدی بر سر راه پذیرش عمومی دین ایجاد کرد که امروزه از آن به دینگریزی نسل جوان تعبیر میشود و به یک عبارت، نه تنها روشنفکری دینی و بلکه کلیت دینداری را با بحران مواجه کرده است.
@nehzatazadiiran
متن کامل یادداشت را در لینک زیر مطالعه فرمایید: https://bit.ly/3zVchhf