Get Mystery Box with random crypto!

چند سال پیش وقتی برای اولین بار رفتم پیش یه درمان‌گر فهمیدم خی | شهروندِ زُحل🪐، طبقهٔ اول

چند سال پیش وقتی برای اولین بار رفتم پیش یه درمان‌گر فهمیدم خیلی از مشکلاتم ریشه در کودکی و آسیب‌های سهوی داره. خیلی زیاد. تازه ما یه زندگی کاملا نرمال داشتیم که پدر و مادر توش دعوایی نداشتن، مشکلات عجیب غریب نداشتیم و شرایط خیلی نرمال بوده. از اون‌جا بود که تصمیم گرفتم تلاش کنم برای مادر خوب بودن. از مادرِ خوب بودن مجازی‌شو به شما می‌گم ولی سعی کردم چیزایی که بلدم رو در رفتار با بچه‌های دیگه انجام بدم و هیچی واسم خوشحال‌کننده‌تر از این پیام نبود. یا این‌که شیلا می‌گه تنها کسی که با خیال راحت می‌تونم الیاس رو بسپارم به دستش تویی:)

چرا اینا رو گفتم؟
چون هرچقدر از نقش والدین در سلامت روانِ بچه‌ها از کودکی تا بزرگسالی بگم، کم گفتم.
خواهش‌ می‌کنم پشت گوش نندازید.

*مامان محمدعلی از مهربونیِ زیاد هررررچی بچه‌ها بخوان بهشون می‌دن
مثلا دکتر شیرینی رو واسه حسین قدغن کرده ولی مامان همیشه قایمکی بهش قند می‌دن و دلشون می‌سوزه چون حسین عاشق قنده
واسه همین فاطمه اونو نوشت