Get Mystery Box with random crypto!

پویش ملی دوباره دانشگاه

لوگوی کانال تلگرام dobarehdaneshgah — پویش ملی دوباره دانشگاه پ
لوگوی کانال تلگرام dobarehdaneshgah — پویش ملی دوباره دانشگاه
آدرس کانال: @dobarehdaneshgah
دسته بندی ها: تحصیلات
زبان: فارسی
مشترکین: 2.24K
توضیحات از کانال

لطفا جهت ارتباط با ما از رایانامه زیر استفاده بفرمایید:
dobaredaneshgah@gmail.com

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 3

2022-05-08 08:38:39 تخریب دانشگاه یا کمک به دانشگاه؟!

دکتر عباس‌علی منصوری (عضو هیئت علمی دانشگاه رازی)

وقتی داشتم متن بالا را می‎نوشتم، حدس می‌زدم که برخی همکاران متذکر شوند که: «این نوع متن‌ها ناخواسته، افتادن در دام نسخه کسانی است که عامدانه قصد تخریب اعضای هیئت علمی را دارند. بنابراین این نوع متن‌ها نه در راستای کمک به دانشگاه بلکه علیه دانشگاه و به نفع دشمنان دانشگاه است».

اتفاقا حدسم درست بود و برخی همکاران همین سخن را به صورت شخصی برایم فرستادند. البته نمی‌دانم چرا در فضای گروه همین نقدشان را مطرح نکردند و ترجیحشان این بود که به صورت شخصی پیام بفرستند.

هر چند من نیز چنین احساسی دارم که دانشگاه در ساختار سیاست ایران مهجور و گاه مغضوب است. اما حقیقتا نمی‌دانم چنین نیتی علیه دانشگاه هست یا نه.

اما صرف نظر از صحت یا عدم‌صحت چنین برنامه و نیتی، فرض را بر صحت چنین نیت و برنامه‌ای می‌گیرم و با این وجود از عزیزانی که چنین تذکری را در ذهن دارند، چند سوال دارم:

۱- برفرض که ما اعضای هیئت علمی دشمنان قسم خورده‌ای داریم و کسانی قصد تخریب ما را دارند، چه شده است و چه کار کرده‌ایم که نیت آنها می‌تواند عملی شود و امکان تخریب ما فراهم هست (ما همین نقد را بر ساختار قدرت به این نحو مطرح می‌کنیم که بر فرض که ما در جهان دشمنانی داریم اما چرا مردم سخن این دشمنان را گوش می‌دهند)

۲- حالا که وضع چنین است (یعنی عده‌ای یا نهادی قصد تخریب دانشگاه و دانشگاهیان را دارند) راهکار و تکلیف چیست؟ آیا راهکاری بهتر از این وجود دارد که در کنار دفاع از خود، سعی کنیم نقاط ضعف و نقدهایی که واقعا بر ما وارد است را اصلاح کنیم؟ آیا صرف دفاع از خود، ما را وارد یک بازی صنفی و سخیف نمی‌کند؟ و اگر ما از صنف خود مصرانه دفاع کنیم اما نسبت به مشکلات جامعه و ظلم‌ها و خطاها بی‌تفاوت باشیم، صدق سخن بدخواهان دانشگاه به کرسی نمی‌نشیند؟

۳- گرچه قبول دارم سهم دانشگاه در ایجاد وضع فعلی کشور بسیار کمتر از سهم اهل سیاست و قدرت است، اما آیا واقعا سهم ما در ایجاد وضع فعلی بسیار ناچیز و در حد توپ جمع کن است و پاسخگوی وضع فعلی باید دیگران باشند و ما به هیچ وجه در موضع پاسخگویی نیستیم؟

۴- گیرم که ما در ایجاد وضع فعلی سهم اندک و ناچیز داریم و دستمان به اصلاح امور نمی‌رسد، آیا در مورد وضع نابه‌سامان آموزش عالی هم می‌توانیم همین ادعا را داشته باشیم؟ آیا در اینجا هم دست ما به اصلاح امور (در حد توان ) نمی‌رسید و نمی‌رسد؟!

۵- دفاع از شأن دانشگاه چه هنگام تحقق می یابد؟ آیا با بیان اینکه دشمنان قصد تخریب ما را دارند. یا با نشان دادن توان خود و نشان دادن مواردی که دست به اصلاح زده‌ایم؟

ممکن است گفته شود وقتی حرف‌زدن هیچ فایده‌ و اصلاحی در پی ندارد، آیا سخن گفتن عاقلانه است؟

البته برخی از این سخن برآشفته می‌شوند و معتقدند که واقعیت امر چنین نیست و این سنخ سخنان را سیاه‌نمایی و سخن دشمنان می‌دانند. اینکه چقدر این سخن درست است یا نه می‌تواند محل بحث باشد. بنده نیز معتقدم که سخن دانشگاهیان تاثیر بسیار اندک داردريال اما بر فرض که این ادعا (که سخن گفتن ما دانشگاهیان دیگر فایده‌ای ندارد) کاملا و مطلقا درست باشد،
اولا چرا از موانع جلوی روی دانشگاه برای جامعه سخن نمی‌گوییم چرا اگر باور به بی‌تاثیری سخن گفتن دانشگاهیان داریم، از این باورمان سخن نمی‌گویم و در تنهایی‌هایمان در گوش هم سخن می‌گویم؟ چرا از وضع دانشگاه و وضع نهاد علم و نسبت آن با قدرت و سیاست چیزی نمی‌گوییم. اگر واقعا ما هیچ‌کاره‌ایم چرا این هیچ‌کاره‌بودنمان را به گوش جامعه نمی‌رسانیم؟

ثانیا بر فرض که سخن ما در اصلاح امور بیرون از دانشگاه بی‌اثر یا کم‌اثر است، آیا در اصلاح امور دانشگاه و آموزش عالی نیر سخن ما بی‌اثر است؟! اینجا چرا سکوت اختیار کرده‌ایم؟!
آیا اقتضای علم و خرد این نیست که حتی در راستای اصلاحات حداقلی گام برداریم؟

همچنان که سخن اکثر ما دانشگاهیان در خطاب به ساختار سیاست و مدیریت کشور این است که:
«وضع فعلی کشور حاصل ناکارآمدی در مدیریت و تصمیم‌های غیرعلمی است و تاثیر دشمنان بسیار حداقلی است و حتی آن تاثیر حداقلی به‌خاطر بستر ضعیف مدیریت داخلی و نارضایتی مردم است»، خود ما دانشگاهیان هم باید بپزیدیم که:

«مقصر اصلی وضع فعلی دانشگاه و کسی که بیشترین نقش در تخریب دانشگاه را دارد، خود ما دانشگاهیان هستیم و تاثیر نهادهای خارج از دانشگاه بر دانشگاه، به‌خاطر ضعف عملکرد خود ماست».

پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‏های ایران نیازمندیم.
https://t.me/dobarehdaneshgah
1.1K viewsedited  05:38
باز کردن / نظر دهید
2022-05-08 08:37:43 کدام گناه‌کارتریم: استادان نسل جدید یا استادان نسل قدیم!؟
به بهانه‌ی روز معلم

دکتر عباس‌علی منصوری (عضو هیئت علمی دانشگاه رازی)

معتقدم که بخشی از گناه ما اساتید جوان دانشگاه، بر گردن نسل قدیم‌تر دانشگاه است و البته بخشی دیگر بر گردن خودمان.

قبل از هر چیز لازم می‌دانم این نکته را عرض کنم که آرمان‌گرا نیستم و اساسا نسل ما به‌خاطر تجربه نسل پیشینمان یاد گرفته‌ایم که در ابرهای آرمان و آسمان سیر نکنیم بلکه در زمین باشیم و البته چشمی به آسمان داشته باشیم. بنابراین آنچه در پی می‌آید از جنس آرمان‌گرایی و فراموش کردن زمین واقعیت و بی‌توجهی به توان و توشه انسان نیست. چون می‌دانم بخش زیادی از مشکلات ما به‌خاطر همین خطاست.

اما منظورم از گناه اساتید دانشگاه چیست؟

ما اساتید دانشگاه هر چقدر هم عذر تراشی کنیم و موانع و سختی‌ها را فهرست کنیم و برشمریم، باز گناهکار و شایسته سرزنشیم.

گناه‌کاریم چون روزبه‌روز عنوان استاد دانشگاه/هیئت علمی برای ما به محل ارتزاق و درآمد تنزل می‌یابد و از اقتضائات این عنوان دورتر و دورتر می‌شویم؛ گناه ما این است که مسئولیت اخلاقی و علمی دانشگاه و دانشگاهیان را در قبال جامعه فراموش کرده‌ایم.

مجددا یادآوری می‌کنم که منظورم آرمان‌گرایی نیست بنابراین منظورم این نیست که ما نقش سیاستمداران یا مدیران را بازی کنیم و یا دانشگاه را تبدیل به زمین سیاست کنیم. دانشگاه زمین علم است و از دانشگاه علم انتظار می‌رود و از اهل علم انتظار می‌رود که در عین متانت با صدای صریح بگویند که چه عملی یا تصمیمی درست و علمی است و کدام یک نادرست و غیر علمی.

ما اساتید جوان گرچه در گناه عمل‌نکردن به اقتضاء علم مسئولیم، اما مسئولیت بیشتر این گناه با نسل قدیم و بزرگان دانشگاه است، چون بسیاری از ایشان هم خودشان گامی در راستای انجام اقتضائات عنوان استاد دانشگاه بر نمی‌دارند و هم معلم ما جوان‌ترها هستند. یعنی بی‌تفاوتی، محافظه‌کاری و پرداختن به منفعت شخصی را خواسته یا ناخوسته به ما درس می‌دهند.

واقعا نمی‌توانم عدم کنشگری و سکوت محض بسیاری از اساتید نسل قدیم را بفهمم، خصوصا در موارد و موضوعاتی که موضع‌گیری ایشان هیچ ضرری برای آنها در پی ندارد و در عین حال محتمل است که منشا اصلاحاتی ولو جزئی شود.

آدمی ممکن است مدتی از سر مصلحت یا حتی به دلایلی که واقعا دلیل هستند (مثل اینکه به این نتیجه برسیم که کنشگری هیچ فایده و ثمری ندارد) سکوت کند و البته از سکوت خود ناراحت باشد و همواره در ذهن خود چنین تحلیل کند که به محض فراهم شدن فرصت حتما سخن خواهم گفت، اما این سکوت در برابر ناحق و زمین خوردن حق، وقتی طولانی می‌شود هاضمه ما در تحمل ظلم و خطا و تصمیم غیرعلمی فراخ‌تر و فراخ‌تر می‌شود و آنگاه بدون اینکه خود بدانیم، این سکوت طولانی، ما را به انسان‌های بی‌تفاوت تبدیل می‌کند.

خصلت دیگر آدمی این است که وقتی در مدتی طولانی همچون شجاعان رفتار نمی کند، واقعا همچون ترسویان می‌شود و از ترس کمترین احتمال ضرر، دست از اقدام باز می‌دارد.

این متن جسارت به هیئت علمی و پیشکسوتان نیست.بیان انتظاراتمان از پیشکسوتان است. و البته واقف هستیم که واقعا برخی از اساتید دانشگاه حق معلمی و پیشکسوتی را ادا می‌کنند و اگر احیانا ما جوان‌ترها گاهی علیه گناه بی‌تفاوتی عصیان می‌کنیم، به‌خاطر وجود ایشان و تعلیم و سبک زندگی علمی ایشان است.

پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‏های ایران نیازمندیم.
https://t.me/dobarehdaneshgah
902 views05:37
باز کردن / نظر دهید
2022-05-07 08:46:47
نقد کتاب «استادان استادان چه کردند»
با حضور نویسنده (دکتر مقصود فراستخواه)، در دانشگاه مشهد
ناقد : دکتر روح الله اسلامی ، عضو هیأت علمی دانشگاه مشهد
18 اردیبهشت 1401
ساعت هفت عصر
با امکان شرکت آنلاین برای عموم:
https://farasatkhah.blogsky.com/

منبع: کانال مقصود فرستخواه

پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغه‌مند نیازمندیم.
https://t.me/dobarehdaneshgah

لطفا جهت ارتباط با ما از رایانامه زیر استفاده بفرمایید:
dobaredaneshgah@gmail.com
1.5K viewsedited  05:46
باز کردن / نظر دهید
2022-05-02 16:12:17 من معلم بدی هستم
دکتر مجتبی لشکربلوکی

روز معلم است و کم و بیش تبریک هایی برایم ارسال می شود اما باید اینجا و امروز اعتراف تلخی کنم: من معلم خوبی نیستم.

اگر معلم خوبی بودم باید از سه جمله سر کلاس هایم زیاد استفاده می کردم:
الف) من این موضوع را بلد نیستم. بگذارید جلسه بعد برای تان بگویم.
ب) این نکته ای که درس دادم برداشت من از دستاورد بشر است تا بدین لحظه و بنابراین قابل ابطال و اصلاح است.
ج) من از شما انتظار دارم درس های مرا بفهمید اما نمی خواهم که قبول کنید.

اگر معلم خوبی بودم باید با صداقت به دانشجویانم می گفتم
الف) من فقط کمی، بله! واقعا فقط کمی بیشتر از شما بلدم.
ب) کسوت استادی به معنای آن نیست که من در همه زمینه های آن رشته صاحب نظر باشم. چه اینکه در بسیاری از حوزه ها صاحب نظر که هیچ، حتی انتقال دهنده درست نظر دیگران نیز نیستم.
ج) متواضعانه بگویم که آنچه من/ما می دانیم در برابر آن چه نمی دانیم یک سوزن در کویر بیش نیست.

معلم بدی هستم
الف) چون وقتی سر کلاس اشتباه می کنم، خجالت می کشم که بگویم اشتباه کردم، سعی می کنم که توجیه کنم.
ب) چون وقتی دانشجویی به نظریه ای نقد وارد می کند، سعی می کنم با ترفندهای مختلف مثلا بزرگ نشان دادن آن نظریه پرداز قدرت نقادی دانشجویم را اگر نه سرکوب، دست کم مهار کنم.
ج) چون وقتی دانشجویی ایده جدیدی مطرح می کند، سعی می کنم آنقدر نقدش کنم که قدرت خلاقیتش را دست کم تا آخر ترم کنترل کنم که مرا آزار ندهد.
معلم خوب آنست که تدریس اندیشه ها را سکویی کند برای تحریک قدرت اندیشیدن (قدرت نقادی و خلاقیت) و نه اینکه گرزی کند برای سرکوب خلاقیت و نقادی دانش جویان و نیادیشیدن.

تجویز راهبردی:

من و سایر معلمان اگر می خواهیم خوب باشیم باید ۵ کار انجام دهیم:
فضیلت را برتر از علم و دانش بدانیم: با توجه به شناختم از انسان ایرانی و شکاف توسعه جمع بندی من این است که باید این فضائل را لابه لای مباحثم باید به دانشجویانم/دانش آموزانم منتقل کنم: انضباط، صداقت و تعهد به سه گانه «عقل و عدد و علم» در مقابله با این ۱۳ آفت: آرزواندیشی، هیجان‌زدگی، کوتاه‌نگری، شتاب زدگی، محدود اندیشی، تقدیرپذیری، زودپذیری، تلقین‌پذیری، القاء‌پذیری، خرافه‌پرستی‌، شخصیت‌پرستی، سلطه‌گری و سلطه‌پذیری.
به جای پذیرش مقلدانه، تفکر انتقادی و استقلال را آموزش دهیم. به جای پر کردن حافظه، حفره و سوراخ ایجاد کنیم: حفره هایی که با سوال و به چالش کشیدن مفروضات ایجاد می شود.
به دانش آموزان/دانشجویانمان بیاموزیم هیچ کدام از ما مالک صد در صد حقیقت نیست ما تا انتهای عمر جستجوگر حقیقتیم.
معلم نه خداست و نه پیغمبر. آدمی است خطاپذیر که ممکن است گذشته اش، تیپ روانشناختی اش و علاقه اش روی اندیشه اش تاثیر بگذارد. پس ما را به دیده تردید بنگرید.
بیاموزانیم معلم یک پل است یا یک پله. باید پای روی معلم بگذاری و بروی. احترام بگذار ولی از من عبور کن.

به خودم و شما یادآوری می کنم:
اشتباه پزشك زير خاك دفن مي شود،
اشتباه مهندس روي خاك سقوط مي كند،
اما اشتباه معلم روي خاك راه مي رود و جهانی را به نابودی می کشاند..!


منبع: کانال شخصی مجتبی لشکربلوکی

پویش ملی دوباره دانشگاه
https://t.me/dobarehdaneshgah
1.9K views13:12
باز کردن / نظر دهید
2022-04-27 08:49:57 کمبود تحمّل و برخوردهای حذفی در دانشگاه‌ها!

مانع اصلی «گفتگوهای واقعی بین صاحبان اندیشه»: کمبود تحمل و برخوردهای حذفی در حوزه اندیشه‌ای

چارچوب برخی از آقایان آنقدر تنگ است که حتی برخی دلسوزان درس‌پس‌داده نظام اسلامی نیز تحمل نمی‌شوند.

نتیجه این نوع نگاه این شده که دانشگاه‌های ما از پویایی بحث‌های فکری و رفت و آمدِ اندیشمندان، خالی شده و تنها برخی چهره‌های سیاسی کم‌بنیه، حق رفت و آمد به دانشگاه را دارند!

بخشی از صحبت‌های محسن نراقی، دبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی کشور، در دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب، 5 اردیبهشت 1401

منبع: تسنیم

پویش ملی دوباره دانشگاه
https://t.me/dobarehdaneshgah
1.5K viewsedited  05:49
باز کردن / نظر دهید
2022-04-19 10:54:12 دو رویِ یک سکّه: «تحمیل رئیس بر دانشگاه‌ها» و «تمرکز اعضای هیئت علمی بر همسان‌سازی»

یک دانشگاهی کوچک

تحمیل رئیس بر دانشگاه‌
عموم ما دانشگاهیان از تحمیل رئیس بر دانشگاه‌ها توسّط اشخاص و نهادهای خارج از دانشگاه گلایه‌مندیم؛ هر دولتی که بر سر کار می‌آید، بدون توجه به نظر استادان و بدون مشورت با آنان، براساس رویکرد سیاسی و جناحی خود، برای هریک از دانشگاه‌های کشور یک رئیس انتخاب و بر اعضای هیئت علمی آن دانشگاه تحمیل می‌کند. اگر قرار نیست اصحاب دانش و تخصص، حتّی در امور دانشگاهِ محلّ کار خود محلّ مشورت قرار بگیرند و به نظراتشان توجه شود، چگونه ممکن است در کلّیت جامعه مورد اعتناء و محل رجوع باشند و کشور به سمت دانش‌بنیانی حرکت کند؟!

هرچند این معضل عمومیت دارد و به یک جناح سیاسی خاص محدود نمی‌شود، امّا به نظر می‌آید در دولت حاضر به اوج خود رسیده است (لااقل در مورد برخی از دانشگاه‌ها). لااقل در برخی از دانشگاه‌های کشور، کسانی به‌ ریاست گماشته شده‌اند که سابقۀ مدیریتی قابل بیانی نداشته‌اند و حتّی استادان باسابقه و شناخته‌شدۀ منتسب به جریان اصولگرا در آن دانشگاه‌ها -که همراستا با دولت انتخابی هستند- نیز این رئیسان جدید را شایستۀ چنین جایگاهی نمی‌دانند و نسبت به انتخاب (تحمیل) آنها معترضند.

این مسئله، همچنین در مورد انتخاب (تحمیل) اعضای هیئت امنای برخی دانشگاه‌ها نیز موضوعیت دارد.

تمرکز مطالبات بر «همسان‌سازی»
طی سالیان گذشته، تأکید و تمرکز فعّالیت‌های مدنی و صنفیِ عموم اعضای هیئت علمی بر «همسان‌سازی و افزایش حقوق» قرار گرفته است. همکاران محترم این حقیر، تقریباً تمام امکان‌ها و فرصت‌ها برای هرگونه مطالبه‌گری را صَرفِ پیگیری این مسئلۀ خاص کردند و «کانون‌های صنفی» به «کانون‌های پیگیری همسان‌سازی حقوق» تبدیل شدند. در بیشتر دانشگاه‌های کشور جوّی ایجاد شد که هیچ‌یک از استادان جرأت نمی‌کرد در مخالفت با این «مطالبۀ ناموسی» اظهار نظر کند؛ حتّی مخالفت‌های نرم، ضمنی و غیرمستقیم، با نیش و کنایه‌های تند همکاران پاسخ داده و باب گفتگو بسته می‌شد.

دو روی یک سکّه!
به نظر این بنده، واقعیت‌های بالا، دو روی یک سکّه هستند.

دو وضعیتِ «آزادی و استقلال» از یک سو و «عدم آزادی و فقدان استقلال» از سوی دیگر، هیچ‌گاه به‌صورت مطلق وجود ندارند؛ حالت مطلق این دو ویژگی در واقع، دو سوی یک پیوستار هستند و تمام جوامع و سازمان‌ها در نقطه‌ای روی این پیوستار و میان این دو «حدّ نهایت» قرار دارند.

به‌همین ترتیب، دانشگاه‌ها و دانشگاهیان ما نیز همواره از اندکی آزادی‌ عمل و حیطۀ اختیارات برخوردار بوده‌اند. یکی از مهم‌ترین عوامل موثّر بر افزایش یا کاهشِ نقش، میزان اثرگذاری و استقلال دانشگاهیان، استفادۀ مناسب، مسئولانه و خردمندانه از این آزادیِ عمل و حیطۀ اختیارات است.

چنانچه خدای ناکرده، در میان همکاران محترم این حقیر، فردی وجود داشته باشد که بگوید «برای من فرقی نمی‌کند که نظرم در انتخاب رئیس مؤثّر باشد یا نباشد، یا اینکه نهایتاً چه کسی به عنوان رئیسم انتخاب شود؛ اگر حقوقم را افزایش دهند، ریاست هر کوتوله‌ای را با کمال میل می‌پذیرم»، چنین فردی مخاطب نوشتار حاضر نیست. فرض بر این است (و قطعاً نیز چنین است) که اعضای هیئت عملی شأن و شخصیتی دارند که موجب می‌شود نسبت به این که چه کسی بر آنها مسلّط و رئیس شود حساسیت نشان دهند و پذیرش ریاست افراد نالایق و کوچک، برای آنها بسیار سخت و آزاردهنده است (مسلّماً این به معنای آن نیست که سایر اشخاص، اصناف و اقشار جامعه فاقد چنین شأن و شخصیتی باشند).

منکر مشکلات اقتصادی نیستم، امّا به نظرم، اگر به جای «سر به لاک خود فرو بردن» یا تمرکز 100 درصدی بر همسان‌سازی و افزایش حقوق، برای پیگیری مطالباتی مانند «لحاظ‌شدن نظر استادان در انتخاب اعضای هیئت امناء، رئیس و مدیران داخلی دانشگاه»، «افزایش مشارکت استادان در سیاست‌گذاری‌ها و تصمیم‌گیری‌های درون‌دانشگاهی»، «شفافیت عملکرد مسئولان دانشگاه»، «ایجاد سازوکارهایی مشخص برای ارزیابی عملکرد مسئولان دانشگاه توسّط استادان» و «ایجاد فرصت‌هایی نظام‌مند برای پاسخگویی مسئولان به استادان» اولویت قائل می‌شدیم، هم شأن‌مان بیشتر می‌شد، هم آزادیِ عمل و حیطۀ اختیارات‌مان افزایش می‌یافت، هم کسی به خودش اجازه نمی‌داد هر مهرۀ ناشایست و فاقدمقبولیتی را به عنوان رئیس دانشگاه بر ما تحمیل کند و هم مطالبات اقتصادی‌مان (شامل همسان‌سازی و افزایش حقوق) بدون نیاز به این همه تلاش و بدون نیاز به علنی‌کردن آن، بهتر به نتیجه می‌رسید.

«گذشته‌» با رفتن خود، عبرت‌هایی برایمان به ارمغان آورده است؛ اکنون و آینده را دریابیم.

منبع: مقالات منتخب

پویش ملی دوباره دانشگاه
https://t.me/dobarehdaneshgah
2.1K viewsedited  07:54
باز کردن / نظر دهید
2022-04-18 22:16:13 جایگاه ایران در شاخص جهانی دانشِ سال 2021 میلادي
Global Knowledge Index (GKI)
1.3K views19:16
باز کردن / نظر دهید