همردیفی آن پیرمرد خراسانی، آن مرد لرستانی و حذیفه بن یمان مجتب | Gleam.ir
همردیفی آن پیرمرد خراسانی، آن مرد لرستانی و حذیفه بن یمان مجتبی عمادی در سفر وزیر وقت جهاد کشاورزی-آقای حجتی- به خراسان جنوبی، پیرمردی شعر زیر را برای وی ابتدا خواند: این چه شوری است که در دور قمر میبینم// همه آفاق پر از فتنه و شر میبینم// هرکس روز بهی میطلبد از ایام//علت آنست که هر روز بتر میبینم// ابلهان را همه شربت ز گلاب و قند است// قوت دانا همه از خون جگر میبینم// اسب تازی شده مجروح به زیر پالان// طوق زرین همه بر گردن خر میبینم// دختران را همه در جنگ و جدل با مادر// پسران را همه بدخواه پدر میبینم هیچ رحمی نه برادر به برادر دارد//هیچ شفقت نه پدر را به پسر میبینم پند حافظ بشنو خواجه برو نیکی کن//که من این پند به از گنج و گهر میبینم. در پایان هم خطاب به وزیر گفت: خودتون میدونید و مملکتتون! در روزهای اخیر هم شهروند لرستانی خطاب به وزیر رفاه-آقای عبدالملکی-گفته است: 《آقای وزیر بخدا اگر این روند طی بشود انقلاب بیانقلاب! آقای وزیر اینهایی که الان ماندهاند بادمجان دور قاب چیناند! اینها اگر خوب بودند، همان هشت سال جواب میدادند!》. 《حُذَیفة بن یمان، صحابی و صاحب سرّ پیامبر اکرم(ص) و از نخستین اسلامآورندگان که در بسیاری از جنگهای صدر اسلام پیامبر(ص) را همراهی کرد. وی از اصحاب و شیعیان خاص حضرت علی(ع) بود. در برخی از روایات به عنوان یکی از ارکان چهارگانه صحابی امام علی (ع) از او یاد شده است.》 همردیفی در زیستدادهورزی (بیوانفورماتیک) عبارت از آن است که دو یا چند توالی مربوط به مادهی ژنتیک یا پروتئین از حیث مولکولها/حروف سازنده با یکدیگر مقایسه میشوند تا شباهتها و تفاوتهای آنها مشخص گردد. موضوع مقایسهی همردیفانه، ابزاری جدید است؛ اما مقایسه ریختشناسی و کالبدشناسی موجودات زنده اعم از گیاهان و جانوران سابقهی دستکم چندصد ساله دارد و به خصوص در پژوهشهای زیستشناسی تکاملی مفید و موثر بودهاند که نمونهی برجستهی آن تئوری تکاملی ارائه شده توسط چارلز داروین در قرن نوزدهم میلادی است. تکامل زیستی پس از ارائه توسط داروین با استفاده از شواهد مختلف و بهرهبردن از علوم مختلف به یک تئوری جامع تبدیل شده است که دیگر فقط در عرصه زایش و انقراض گونههای زیستی محدود نمانده است. از جمله کاربردهای تکامل در همان حوزه علوم زیستپزشکی، مطالعه سرطان و پیشرفت آن براساس الگوی تکامل بوده است. در این الگو، یاختهی سرطانی به علت مواجه با سدهای مختلف و در نتیجه فشارهای گزینشی مختلف، رخنمودی مومسان (plastic phenotype)مییابد تا از آن فشارها از جمله رقابت جدی میان خود یاختههای سرطانی جان سالم به در برد و در نهایت با فراگستری و دگرنشینی در بافتهای دور دست (metastasis)موجب مرگ فرد مبتلا شوند. حذیفه به علت برخورد فعالانهاش با نفاق شناخته میشود.《«منافق» کسی است که کفرش را پنهان میکند و اظهار اسلام مینماید. او از روی نیرنگ، دروغ و فریب دادن مسلمانها، ادعای ایمان میکند، در حالی که نسبت به همه یا برخی از ارکان ایمان در قلب خود کافر است. قرآن کریم در موارد متعددی به کفر منافقان تصریح کرده است(http://ensani.ir/fa/article/70067/%D8%B1%D8%B3%D9%88%D9%84-%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%D8%B5%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D9%88%D8%A2%D9%84%D9%87-%D9%88-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DA%98%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1-%D8%AE%D8%B7-%D9%86%D9%81%D8%A7%D9%82).》در ایران حاضر، با توجه به تاریخ ورود اسلام به ایران و رسمیشدن مذهب شیعه در عهد صفویه، عمده جمعیت مسلمان هستند؛ در نتیجه، منظورم از نفاق در این نوشته با توجه به شرایط ایران امروز، چاپلوسان، متملقان، بادمجان دور قاب چینها، و مگسان دور شیرینی هستند که به روشنی رخنمود مومسان یاختههای سرطانی را نشان میدهند. این افراد، فقط یک ارزش در زندگی خود دارند: بیشنهسازی منافع فردی چون یاخته سرطانی، بدون توجه کامل به کلیت سامانه. انسان فاقد ارزشهای مشخص و اصیل چنانچه رتق و فتق امور دیگران در هر منصبی به وی سپرده شود، چون اصل بنیادینش بیشنهسازی منافع فردی با استفاده از هر ابزاری است که رخنمود مومسان او را در برابر موانع محیطی برآورده سازد، پس از واگذاری مسئولیت ویرانهای به ظاهر آباد تحویل فرد بعدی میدهد که چنانچه فرد بعدی هم مانند خودش باشد به لاپوشانی و در نتیجه انباشت مشکلها که نهایت آن بروز بحرانهاست میانجامد. در واقع، به شدت از همگرایی ابرچالشها در ایران امروز نگرانم./۱