حس خوب زیستن

2023-04-29 23:48:48 دوست عزیز، اگه خواستار رهایی از افکار آزاردهنده منفی و جذب انرژی‌های مثبت هستی شما رو به یک کانال فاخر و ارزشمند که قلب زیبای شما رو لمس کنه، دعوت می‌کنم..

یه کانال بی‌نظیر و زیبا برای بیداری معنوی و دست‌یابی به نور و گنجینه‌های درونی 🩷

JOIN
https://t.me/joinchat/AAAAAERzRV3dMYYNEQvUYQ

کانالی سرشاار از عشق و آگاهی باز کردن / نظر دهید

2023-04-29 21:33:35 #دوقسمت هفتادویک وهفتادودو
حصار
امین زیر بغل احسان رو گرفته بود و کمکش میکرد
باهم حرف میزدنو میخندیدن،با دیدن احسان و امین یاد دوستش و اتفاق صبح افتادم و تمام لحظه های سختی که تو این مدت به خاطر دوست امین کشیده بودم ناخود اگاه اون لحظات جلوی چشمام گذشت ، چشمام سیاهی رفت و بیهوش شدم ،چشمام رو که باز کردم روی مبل دراز کشیده بودم و احسان نگران بالای سرم وایستاده بودو با چشمای اشکی صدام میکرد و امین و امیر هم نگران نگام میکردن چشمام رو که باز کردم احسان با بغض پرسید مینا جان چی شدی اخه ؟چرا اینجوری شدی ؟نگاش کردم امیر میدونست حالم به خاطر فشار و استرسی که امروز بهم وارد شده بود این طوری شده به خاطر همین در جواب احسان گفت احتمالا فشارش افتاده،بعد با خنده به احسان گفت ببین خواهرم رو خیلی به خودت وابسته کردی یه نصفه روز نبودی از دوریت غش کرده،امین گفت خب خدا رو شکر بهتری مینا ،روبه احسان گفت اگه کاری نداری من برم خونه اگه کاری چیزی بود نیاز به کمک داشتی بهم بگو ،بعد هم خداحافظی کرد و رفت چهره ش ناراحت بود نمی‌دونم شاید حرف امیر ناراحتش کرده بود کلا روامین و حرکاتش حساس شده بودم ،بعد از رفتن امین روی مبل نشستمو از امیر و احسان خواستم که بشینن،باید جریان رو به احسان میگفتم بالاخره فردا پلیس زنگ میزد و جریان رو میگفت و احسان از موضوع باخبر میشد از امیر خواستم که کمکم کنه تو بیان
موضوع ،وقتی جریان دستگیریه اون آدم رو به احسان گفتم احسان کلی خوشحال شد البته بهش گفتم که وکیلمون خبر داده و من برای شناسایی رفتم و فهمیدم که اون آدم دوست امینه ،احسان تعجب کرد با حالت سوالی گفت آخه اون چطور تونسته این کار رو بکنه،ما فقط یک بار رفتیم مغازه ش ،چطور این همه اطلاعات داشته ؟بهش گفتم دوست امینه ،من امروز به امین شک کردم و به امیر زنگ زدم که زودتر برگردین خونه ،احسان با ناراحتی گفت محاله مینا ،امکان نداره کار امین باشه امین مثل برادرمونه،ما از بچگی با هم بزرگ شدیم ،از همه ی جیک و پوک هم خبر داریم بعد آهی از ته دل کشید و گفت من باور نمیکنم محاله امین تو این موضوع نقشی داشته باشه ،ناموس من ناموس امینه محاله من باور ندارم ،منم امیدوار بودم که حرفهای احسان حقیقت داشته باشه چون تصوری غیر از این
منو به این حال و روز داغون در آورده بود ،امیر بعد از یکی دو ساعت با حالی گرفته و دمق رفت خونشون ،دو روز بعد از اگاهی خواستن که منو احسان برای یک سری سوال و جواب بریم اونجا هماهنگ با وکیل و به کمک امیر رفتم اداره اگاهی ،جرم محرز شده بود با توجه به اینکه متهم ندانسته یک مدت با یکی از پلیس ها در ارتباط بوده  گزارش تکمیل شده بود پلیس  نحوه ی اشنایی ما رو با متهم پرسید و احسان که اصلا دوست نداشت باور کنه پای امین در میونه سعی داشت اتهام رو از امین دور کنه حالش خوب نبود ازنظر روحی تحت فشار بود و من اینو درک میکردم از پلیس خواستم برای ادامه ی روند پرونده فقط خودم و وکیل حضور داشته باشم و احسان.رو با اون حال و روز تا اونجا نکشونم رییس پلیس قبول کرد و گفت جز در مواقع خاص دیگه نیازی به اومدن احسان نیست پلیس تاکید کرد که در مورد پرونده و جزییاتش با هیچ کس علی الخصوص امین صحبت نکنیم چون ممکنه متهم بعدی امین باشه و همدست رفیقش باشه همراه امیر برگشتیم خونه و منتظر  موندیم پلیس برای تکمیل پرونده و پیدا کردن هم دستها ی متهم نیاز به اعتراف فروشنده داشت که گویا تا اون موقع همکاری نکرده بود ،با توجه به اینکه فروشنده دوست امین بود و تنها کسی که با ما ارتباط نزدیک داشت و رفیق متهم هم به حساب میومد پلیس امین رو به کلانتری رااحضار کرد ،امین که بیخبر از همه چیز بود به امیر زنگ زد و از امیر خواست که باهاش همراه باشه ،در واقع هیچ کدوم از ما نمیتونستیم و نمیخواستیم باور کنیم امین تو این ماجرا دست داره،بالاخرهاز روزی که فروشنده ی لباس یا بهتر بگم متهم پرونده دستگیر شده بود احسان تو خودش بود و زیاد حرف نمی‌زد یه جورایی ناراحت بود و خود خوری میکرد دلم نمی‌خواست بیشتر از این اذیت بشه دوست داشتم زودتر پرونده بسته بشه و اون نامرد به سزای کارش برسه و زندگیمون به روال عادی در بیاد ،اینقدر تو اون مدت  بهمون سخت گذشته بود و اذیت شده بودیم تحمل هیچ بار و فشار دیگه ای رو نداشتیم .واقعا و از صمیم دلم آرزو میکردم امین بی گناه باشه اینجوری آرامش بیشتری پیدا می‌کردیم اون روز احسان رو بردم بیمارستان فیزیوتراپی و خودم تو سالن منتظر موندم اون روز خیلی برام طولانی بود ساعت دیر میگذشت و حتی صدای ناله های احسان برام بلند تر و درد آورتر بود امیر گفته بود به محض  اینکه از کلانتری برگرده بهم خبر میده که چی شد کار فیزیوتراپی احسان تموم شد  و خبری از امیر نشد
@goodlifefee باز کردن / نظر دهید

2023-04-29 10:30:18 #دوست داشتن چگونه است
#از کجا متوجه علاقه فردی شویم

بشنوید
دکتر محمدی نیا
معین


https://t.me/joinchat/Q4_LswW3BBVUs_md باز کردن / نظر دهید

2023-04-29 10:30:17 #اطلاعات حقوقی

https://t.me/joinchat/Q4_LswW3BBVUs_md باز کردن / نظر دهید

2023-04-29 10:23:53 اگر شوهرتان هر روز از ظاهر شما انتقاد كند چه اتفاقی می‌افتد؟ حس بسيار بدی است، نه؟!

بدانيد وقتی شما مرتبا از وضعيت مالی همسرتان انتقاد می‌كنيد؛ حسی بسيار بدتر به او دست می‌دهد!

به شما اخطار می‌دهم اگر اين كار را مرتبا انجام می‌دهيد، بزودی محبت همسرتان را از دست می‌دهيد. بهتر است برای هر نوع انتقاد دست و پاشکسته و با احتیاط جلو بروید...


@goodlifefee باز کردن / نظر دهید

2023-04-29 10:23:53 "چگونه همسرمان را صدا بزنیم؟!"

هر کلمه‎ای یک بار روانی و عاطفی دارد که  در روح و فکر شنونده تاثیر می‎گذارد و این تاثیر به مرور زمان پایدار و ثابت می‎شود. در طول روز شاید بارها و بارها همسرتان را صدا بزنید، نحوه صدا کردن همسر می‎تواند وسیله‎ای برای ابراز عشق و محبت است.

اگر انتظار دارید همسرتان به شما احترام بگذارد، باید با او محترمانه برخورد کنید تا او هم با شما همانطور برخورد کند. اگر همسرتان را محترمانه صدا کنید، به او احساس اعتماد به نفس می‎بخشید و این یکی از پایه‎های زندگی زناشویی است.

تمرین شما از دوران عقد شروع می‎شود. شاید برای اولین بار گفتن کلماتی مثل: عزیز دلم، جانم، عشقم، نفسم و... برای شما سخت باشد، ولی مطمئن باشید بعد از چند بار گفتن هر کدام، برایتان عادی می‎شود و هر دو از گفتن و شنیدن این کلمات لذت می‎برید.

لحن شما موقع صدا کردن همسرتان به او می‎فهماند که یک گفتگوی عاشقانه منتظرش است یا یک دعوا! پس سعی کنید بر روی آرامش لحنتان و نحوه گفتن کلمات بیشتر تمرکز کنید.

همسرتان یک درخت نیست! پس وقتی در مورد او صحبت می‎کنید از اسامی اشاره مثل: «این» یا «اون» به کار نبرید! و کلمه‌های «ببین» و «الو» و «آهای» و...

وقتی همسرتان شما را صدا می‎زند با علاقه به او جواب بدهید! مثلا به جای گفتن: «هااان!؟» یا گفتن یک «بله» خالی به او بگویید: «بله عزیزم»، «جان دلم» یا «جانم». مطمئن باشید در ازای  احترام گذاشتن خودتان احترام می بینید.

در پایــــان اینکه با محترمانه رفتار کردن و صدا زدن همسرتان در واقع بذر احترام گذاشتن متقابل در روابط زناشویی را کاشته‎اید که تا انتهای عمر می‎توانید از آن بهره ببرید. عاشقانه و محترمانه صدا زدن همسرتان فضای خانه را سرشار از محبت می‎کند و بیش از پیش دل‎هایتان را به هم نزدیک می‎کند. در ضمن تنوع در صدا زدن همسرتان را فراموش نکنید.


@goodlifefee
باز کردن / نظر دهید

2023-04-29 10:23:52 چنانچه تمایل دارید که هرگز شخص سومی نتواند وارد زندگی شما شود؛ جمله: «به تو افتخار می کنم!» باید یکی از جملات روزانه شما باشد...!

@goodlifefee باز کردن / نظر دهید

2023-04-29 10:23:52 "مردی با این نشانه‌ها هرگز خیانت نمی‌کند!"

او سپاسگزار شماست:

اگر همسرتان شکرگزار شما باشد، نشان دهنده آن است که او از رابطه عاطفی خود رضایت و اعتماد به نفس کافی را دارد.

او صادق است:

اگر همسرتان فرد صادقی است که تمام حرف‌هایش را با شما در میان می‌گذارد، از اعتماد خود به او شک نکنید.

راز نگفته‌ای میان شما وجود ندارد:

زمانی که همسرتان با شما سر مسائلی چون پول، بدهی یا حتی مشکلاتی که با پدر و مادرش دارد؛ صحبت می کند، در واقع به شما نشان می‌دهد که شما را دوست دارد.

از کل زندگی او باخبرید:

زمانی که همسرتان تمام لحظه‌هایش را با شما سپری می‌کند، بدین معنی است که شما را در اولویت زندگیش قرار داده است. بنابراین چرا او باید رابطه با فرد دیگری را آغاز کند وقتی که شما او را بهتر از هر فرد دیگری می‌شناسید؟ مردی که به جای واژه «من» یا «تو» از «ما» استفاده کند، فردی است که برای رابطه با شما ارزش زیادی قائل است و تحت هیچ شرایطی شما را از دست نخواهد داد.

او دوست شماست:

نزدیکی زوجین فقط فیزیکی نیست. مهم نیست که شما صبح تا شب در یک خانه با همسرتان زندگی می‌کنید، مهم صمیمیتی است که میان رابطه شما برقرار است. او نه تنها باید برای شما یک همسر بلکه باید یک دوست صمیمی باشد.

او به راحتی اعتراف می‌کند:

اگر همسر شما فردی قابل اعتماد باشد، هر آنچه از او بخواهید را به سادگی بیان می‌کند. در واقع محدودیتی برای موضوعاتی که در مورد آنها با هم سخن می‌گویید، وجود ندارد. مردی که احساسات و نگرانی‌هایش را به راحتی با شما در میان می‌گذارد، همسری قابل اعتماد است.

هیچ علائم غیرطبیعی در رفتارش وجود ندارد:

اگر همسر شما هیچ رفتار غیرطبیعی از خود نشان نمی‌دهد، به عنوان مثال کاملا عشق قدیمی‌اش را کنار گذاشته و کوچکترین ارتباطی نیز با او ندارد یا که تمام وقتش را با شما سپری می‌کند و دوست ندارد که تنهایی جایی برود، در این صورت دلیلی برای شک کردن به او نیز وجود ندارد.


@goodlifefee
باز کردن / نظر دهید

2023-04-29 10:23:52 #بودا_کوان_ئین

#مانترای #اوم_مانی_پادمه_هوم منسوب به لیدی کوان یین  می باشد .
ایشون مقام بلند مرتبه ای در سلسله مراتب روحانی دارند . برآورنده اروزها در تمام هستی هستند

خداوند اجابت ارزوها رو‌به ایشون سپردند و در افیس مادری جایگاه ویژه ای دارند ( در دوره پیدایش جهان هستی و شاخه تکاملی انسان و فرشتگان توضیح داده میشود )
ایشون برای اینکه آرزوها رو برآورده کند ، روی تک تک ما ادمها پر حال مراقبه هستند .
هزاران سال است که ایشون روی زمین و مردم مراقبه میکنند و هر نجوا و ارزویی  که می کنیم ایشون رسیدگی میکنند .

در مانترای اوم مانی پادمه هوم لبریز از بخشندگی و بخشش‌است و به این دلیل تنها مانترایی است که هزینه کارمایی ندارد ، بلکه کارمای مثبت نیز به ما اعطا میشود .
ایشون نماد بخشندگی خداوند می باشد .
بودا کوان یین چند مشخصه دارند . اول اینکه با یکی از دستانشون مودرا گرفتند و با دست دیگرشون جامی است (جام براورنده آرزوها ) که دارند زمین را متبرک می کنند .

در بعضی ازتصاویر ایشون روی گل  نیلوفر باز شده ایستاده اند که به معنی این است که بر فراز رتبه رشدی یک انسان قرار گرفته اند

@goodlifefee باز کردن / نظر دهید

2023-04-29 10:23:52 ویدیو انگیزشی:

#لس_براون

عزت نفس

https://t.me/joinchat/Q4_LswW3BBVUs_md باز کردن / نظر دهید