[زُربا]: تو به هر جای من دست بزنی دادم درمیآید. سر تا پای من | یادداشتهای یک روانپزشک
[زُربا]: تو به هر جای من دست بزنی دادم درمیآید. سر تا پای من چیزی به جز زخم و ورم نیست، و آن وقت تو با من از زنها حرف میزنی! من از وقتی که حس کردم بهراستی مرد واقعی شدهام دیگر برای نگاه کردن به آنها سر برنگرداندهام. فقط لحظهای چند مثل خروس لمسشان میکردم و میرفتم پی کارم. با خود میگفتم: «حقه بازهای کثافت فقط میخواهند شیرهی جان مرا بکشند! باه! مرده شور هر چه زن است ببرد! بروند گم شوند!» (زُربای یونانی، کازانتزاکیس، قاضی) @hafezbajoghli