Get Mystery Box with random crypto!

من یکه و تنها و در کنار آتش خاموش، سخنان زُربا را می‌سنجیدم، س | یادداشت‌های یک روانپزشک

من یکه و تنها و در کنار آتش خاموش، سخنان زُربا را می‌سنجیدم، سخنانی که از معنی غنی بودند و بوی گرم خاک از آن‌ها متصاعد بود؛ سخنانی که حس می‌شد از اعماق دل او برخاسته‌اند و هنوز آن گرمی انسانی را در خود داشتند. سخنان من همه کاغذی بودند، از کله‌ام بیرون می‌ریختند و به زحمت به قطره خونی آغشته بودند. و اگر اندک ارجی هم داشتند آن قدر و ارج را مرهون همان یک قطره خون بودند.
(زُربای یونانی، کازانتزاکیس، قاضی)
پ.ن: واقعا پارتی‌بازی نویسنده از یک شخصیت، امری غیر حرفه‌ای است. اگه سخنان زربا از معنا غنی باشن، خود مخاطب باید این را متوجه بشه. خب معلومه که عطر باید خود ببوید، نه آن‌که عطار بگوید! این که خیلی اصل ساده‌ایه!
@hafezbajoghli