شما با کدام شیوه در توصیف شخصیتهای رمان موافقترید؟ شیوهی ا | یادداشتهای یک روانپزشک
شما با کدام شیوه در توصیف شخصیتهای رمان موافقترید؟ شیوهی اول اینکه نویسنده در مورد ظاهر شخصیتها اطلاعات کلی بده و بعد بتونه در اوایل داستان اونقدر شخصیت و روحیات کاراکتر را خوب بیان کنه که خواننده بتونه به دلخواه خودش یک چهره براش در نظر بگیره. مثلا تولستوی اول که ناتاشا را معرفی میکنه میگه خوشگل نیست و دهان گشادی داره ولی خیلی پرشور و جذابه و وقتی میخنده جذابه. بیشتر از این چیزی نمیگه. همچنین مارکز در صد سال تنهایی تقریبا هیچ توصیف دقیقی از چهرهی هیچ یک از شخصیتهاش نداره. شیوهی دوم مانند ستاین بک از همون ابتدا که میخواد مرد ۳۰ ساله را که وارد مهمانخانه میشه توصیف کنه میگه: "استخوانهای گونههایش بر آمده و درشت بود . چینهای ژرفی لپهایش را شیار کرده بود و در کنار لبهایش تا میشد . لب بالائیش دراز بود . دهانش را بسته بود تا روی دندانهای بیرون زدهاش را بپوشاند . انگشتهای درازی بهدستهای خشنش چسبیده بود . ناخنهای کلفتش به گوش ماهیهای كوچك شبيه بود، اثری از شیارهای موازی بر روی آنها دیده میشد . میان شست و سبابه وكف دست پینه بسته بود ." به این پرسش لطفا در نظرسنجی زیر پاسخ بدهید. @hafezbajoghli