نسیم فخری مقدم: 'جاده' به قلمِ 'کورمک مک کارتی' نه یک رمان آخر | پُل ✒️ The Bridge Academy
نسیم فخری مقدم: "جاده" به قلمِ "کورمک مک کارتی" نه یک رمان آخرالزمانی ساده، بلکه درباره ی " تفاوط" است، مفهومی دریدایی به معنای به تعویق افتادن که کنایه ای از زنجیره ی بیپایان نشانههاست. پدر و پسری در جهانی ویران که دیگر هیچ موجود زندهای در آن یافت نمیشود، مگر انسان های اندکی که با مشقت زنده ماندهاند، سعی میکنند خود را از شرق به جنوبغربی آمریکا برسانند. سرگردان ماندن میان مفهومِ زندگی و مرگ، جادهای که قرار است آن ها را به زندگی وصل کند، اما رسیدن به آن همواره به تعویق میافتد.
رمان درباره ی لغزیدن است، از مفهومی به مفهوم دیگر و از ساحتی به ساحت دیگر. خیر به شر تبدیل میشود و امید به ناامیدی و سرخوشی به سرخوردگی. مفاهیمی که یکی در غیاب دیگری معنا پیدا میکند اما در این جا آن چنان درهم تنیده شدهاند که گاهی نمیتوان آن ها را از هم تشخیص داد. انسان ها همه خاکستریاند؛ به غیر از پسر که انگار تنها نشانه ی باقیمانده ی انسانیت در این جهان است، به چشم برهم زدنی دیوهای درونشان را آزاد میکنند، هیچ کس را در این رمان نمیتوان به تمامی دوست داشت هم چنان که نمی توان به تمامی از کسی نفرت داشت. شخصیت ها همه در مرز حرکت میکنند، در جهانی خالی از معنا که فقط حفظِ جان اهمیت دارد. اما "جاده" شرح تنازع بر سر بقا نیست و این همان ویژگی است که آن را از بقیه ی داستان هایی از این دست جدا میکند.
"جاده" درباره ی حفظِ امید است، شعلهای که هر چه قدر هم کم نور و کم توان، انسان را وادار به حرکت میکند. "جاده" درباره ی عشق است و تلاش برای حفظ و پرورش آن. پدری که بعد از مرگ همسر تمام تلاشش را میکند تا پسرش را به جای امن تر و آرام تری برساند. و در نهایت "جاده" درباره ی رفتن است و امیدِ رسیدن. ساکن نبودن و تسلیم نشدن. میلِ دیوانهوارِ انسان برای رسیدن به آن سرزمین موعود. به آرامش و زندگی به مفهومِ واقعیِ خود. و کدام یک از ماست که جاده ی شخصی خودش را نساخته باشد و قدم در راه پرمخاطره نگذاشته باشد و از تصور رسیدن به آن نقطه ی دلخواه، از ته دل لبخند نزده باشد؟ و کدام یک از ماست که نداند در این راه هیچ مامنی وجود ندارد جز امید و عشق؟
کتاب در انتها اما به رسیدن ختم نمی شود، عشقِ پدر، پسر را که نماد جهانِ تازه است به مقصد می رساند اما خود می میرد و حالا پسرک باید مسیر جدید خودش را شروع کند که هرکس سرزمین موعود خود را دارد.