Get Mystery Box with random crypto!

" هوشنگ ابتهاج "

لوگوی کانال تلگرام hoshang_ebtehhaj — " هوشنگ ابتهاج "
موضوعات از کانال:
هوشنگ
مسعود
سیاه
گوشمال
آدرس کانال: @hoshang_ebtehhaj
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 90.39K
توضیحات از کانال

"همه آفاق گرفته‌ست صدای سخنم "
کانال تخصصیِ اشعار استاد #هوشنگ_ابتهاج
متخلص #ه_ا_سایه
و
دیگر #اشعار کهن و معاصر
«این کانال رسمی #نمیباشد» و صرفا برای طرفداران استاد تاسیس شده..استاد هیچ صفحه رسمی #ندارند

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

2


آخرین پیام ها 103

2022-09-03 11:48:04
در پرتو نگاه خوشَت شبروِ خیال
راه بهشت گم شده ی آرزو گرفت 

چون سایه امید که دنبال آرزوست
دل نیز بال و پر زد و دنبال او گرفت


#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
1.3K views08:48
باز کردن / نظر دهید
2022-09-03 11:48:04 دیدم و می آمد از مقابل من دوش
خنده تلخی نهاده بر لب پر نوش
غم زده چون ماهتاب آخر پاییز
دوخته برروی من نگاه غم انگیز
من به خیال گذشته بسته دل و هوش:

... ماه درخشنده بود و دریا آرام
ساحل مرداب در خموشی و ابهام
شب ز طرب می شکفت چون گل رویا
عکس رخ مه در آبگینه دریا:
چون رخ ساقی که واژگون شده در جام.

او به بر من نشسته عابد ومعبود:
دوخته بر چشم من دو چشم غم آلود
زورق ما می گذشت بر سر مرداب
چهره او زیر سایه روشن مهتاب
لذت اندوه بود و مستی غم بود.

سر به سر دوش من نهاده و دل شاد
زمزمه می کرد و زلفش از نفس باد
بر لب من می گذشت نرم و هوس خیز
چون می شیرین به بوسه های دل انگیز
هوش مرا می ربود و سمتی می داد.

مست طرب بود و چون شکوفه سیراب
بر رخ من خنده می زد آن گل شاداب
خنده او جلوه امید و صفا بود
راحت جان بود عشق بود وفا بود
لذت غم می نشست در دل بی تاب...

دیدم و می آمد از مقابل من دوش
خنده تلخی نهاده بر لب پر نوش
آه کز آن خنده آشکار شنفتم:
بنگر رفتم دگر ز دست تو، رفتم!...
ناله فرو ماند در پس لب خاموش

غم زده چون ماهتاب آخر پاییز
دوخته بر روی من نگاه غم انگیز
دیگر در خنده اش امید و صفا نیست
راحت جان نیست عشق نیست وفا نیست
دیگر این خنده نیست نغز و دلاویز!

... می نگرم در خیال و می شنوم باز
می رود و می دهد به گوش من آواز:
«بنگر رفتم دگر ز دست تو رفتم
...........................................ـ»

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
1.4K views08:48
باز کردن / نظر دهید
2022-09-03 08:27:55
ساقی بیار جام صبوحی که شب نماند
و آن لعل فام خنده زد از جام لاجورد

باز آید آن بهار و گل سرخ بشکفد
چندین مثال از نفس سرد و روی زرد

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
2.9K views05:27
باز کردن / نظر دهید
2022-09-03 08:27:55 مرید پیر دل خویش باش ای درویش
وز او به بنــدگی هیچ پادشـــــاه مرو

چو راست كرد تو را گوشمال پنجه‌ی عشق
به زخمه‌ای كه غمت می‌زند ز راه مرو

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
2.8K views05:27
باز کردن / نظر دهید
2022-09-02 17:53:05
همه مرغان هم‌آواز پراکنده شدند
آه از این باد بلاخیز که زد در چمنم

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
6.4K views14:53
باز کردن / نظر دهید
2022-09-02 17:53:05 چون خواب ناز بود که باز از سرم گذشت
نامهربان من که به ناز از برم گذشت

چون ابر نوبهار بگریم درین چمن
از حسرت گلی که ز چشم ترم گذشت

منظور من که منظره افروز عالمی ست
چون برق خنده ای زد و از منظرم گذشت

آخر به عزم پرسش پروانه شمع بزم
آمد ولی چو باد به خاکسترم گذشت

دریای لطف بودی و من مانده با سراب
دل آنگهت شناخت که آب از سرم گذشت

منت کش خیال توام کز سر کرم
همخوابه ی شبم شد و بر بسترم گذشت

جان پرورست لطف تو ای اشک ژاله ، لیک دیر آمدی و کار گل پرپرم گذشت

خوناب درد گشت و ز چشمم فرو چکید
هر آرزو که از دل خوش باورم گذشت

صد چشمه اشک غم شد و صد باغ لاله داغ
هر دم که خاطرات تو از خاطرم گذشت

خوش سایه روشنی است تماشای یار را
این دود آه و شعله که بر دفترم گذشت

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
6.2K views14:53
باز کردن / نظر دهید
2022-09-02 15:02:09
در فرو بند که چون سایه در این خلوت غم
با کسم نیست سر گفت و شنود ای ساقی


#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
6.5K views12:02
باز کردن / نظر دهید
2022-09-02 15:02:09 #هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
اجرا: پریسا فروهر ، حامد زکیان
6.1K views12:02
باز کردن / نظر دهید
2022-09-02 11:17:54
آه از آن رفتگان بی‌برگشت

#هوشنگ_ابتهاج
شب هفت سایه ۱۴۰۱/۶/۱۰
@hoshang_ebtehhaj
7.4K views08:17
باز کردن / نظر دهید
2022-09-02 11:17:34 آن درخت کهن منم که زمان
بر سرم راند بس بهار و خزان
دست و دامن تهی و پا در بند
سر کشیدم به آسمان بلند
شبم از بی‌ستارگی، شب گور
در دلم گرمی ستارهٔ دور

آذرخشم گهی نشانه گرفت
که تگرگم به تازیانه گرفت
بر سرم آشیانه بست کلاغ
آسمان تیره گشت چون پر زاغ
مرغ شب خوان که با دلم می‌خواند
رفت و این آشیانه خالی ماند
آهوان گم شدند در شب دشت
آه از آن رفتگان بی برگشت
گر نه گل دادم و بر آوردم
بر سری چند سایه گستردم
دست هیزم شکن فرود آمد
در دل هیمه بوی دود آمد

کُندهٔ پر آتش اندیشم
آرزومند آتش خویشم ...

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
7.0K views08:17
باز کردن / نظر دهید