2022-03-15 12:31:41
راستی آموز ، بسی جو فروش
هست در این کوی که گندم نُماست
به مناسبت بیست و پنجم اسفندماه ، روز بزرگداشتِ بانوی شعر بیداری معاصر ایران زمین ، #پروین_اعتصامی.
علیرضا اسماعیلی
اگر ادبیات راستینِ هر عصری را آینه ای بدانیم که احوالاتِ حاکم بر آن زمان را منعکس می سازد و شاعر هم فردی باشد که با بهره گیری از زبان شعر و تصویر پردازیهای زیبایی شناسانه، مکنونات ذهنی خود را که برگرفته از اوضاع مردم آن زمانه است ، متجلّی می سازد، به راستی می توان پروین را ادیب و شاعری بزرگ و تاثیر گذار در دوره بیداری معاصر ما ایرانیان دانست. شاعرِ فرزانه ای که به گفتمان و ادبیات متصلّب زمانه زُل زد ، آن را نقادانه به پرسش کشید . و به زَعم من ، فرزانگی در هر دوره ای ، جز این نیست.
پروین، در روزگاری پُر مساله می زیست و به خاطر حس مسئولیت پذیری اش در قبال اتفافات سیاسی و اجتماعی آن دوران ، شعرش را می توان شعرِ آزادگی ،خرد و شرف انسانی نامید . اما
آنچه اهمیت او را دو چندان می کند ، حضور پُر رنگ اشعار پروین در اکنونِ ماست. ضرورت خواندن اشعار او زمانی آشکار می شود که می بینیم او به شیوایی و در قالب مناظره ها ، تمثیل ها و حکایات ، به مسایلی چون : حقوق شهروندی، بی عدالتی، فقر، فاصله طبقاتی، رشوه خواری، تبعیض، ریا و سالوس، خطای قاضیان، فساد مدیران و......... می پردازد. این مفاهیم، در این روزها همچنان تر و تازه اند و وجودِ همین ویژگی هاست که شعر پروین را می توان شعر بیداری و همچنان نو و خواندنی دانست.
در جایی که می گوید :
"راستی آموز ، بسی جو فروش"
"هست در این کوی که گندم نُماست"
گویا دارد توجه تک تک ما را به نکته ای ارزشمند سوق می دهد، اینکه چشم و گوشمان را باز کنیم و کسانی که لباس دانش و فضیلت را به عاریه بر تن کرده و حقیقت نُما را به جای حقیقت معرفی و تبلیغ می کنند، بشناسیم و بشناسانیم .
یا زمانی که بیان می کند:
واعظیم اما نه بهر خویشتن
از برای دیگران بر منبریم
او به کسانی نهیب می زند که با شیوه هایی نخ نما و منسوخ شده ، همچنان از طریق نصیحت های تحکّمی ، رفتارهای تصنّعی ، راهنمایی های قیّم مآبانه و در نهایت با نگرش های پادگانی، در پیِ درمانِ مشکلات اجتماعی اند. اما نمی دانند و یا شاید منافعشان اجازه نمی دهد که بدانند، اولا :تاثیر بر دیگران ، انبوه گویی و تنوّع نصیحت ها نیست و دوما: چنین نقش بازی کردن هایِ اقتباسی ،نه تنها فضای جامعه را سرد و بی روح می کند ، که اعتماد آور هم نمی باشد .
به هر حال ، چنین نمونه هایی در اشعار پروین ، بسیارند. اما آنچه در پایان این نوشته، در پیِ بیانش هستم این است که گویا پروین می خواهد در قالب شعر و به شیوه ای پدیدارشناسانه ، برخوردی زنده با واقعیاتِ ملموسِ اجتماع داشته باشد. او در جای جای دیوان شعرش به انسانی که زنده است و نفَس می کشد و صاحب احساسات ، عواطف و هیجانات و خواسته هایی است که مرتبط به زندگی واقعی اوست، اشاره می کند و تجربه ی زیسته ی او را به شعر می کِشد. گویا می خواهد مدام، انسان بودگیِمان را به ما گوشزد کند ، همان چیزی که نیاز هستی شناختیِ ماست و باید پیوسته از آن ، در برابر تفکراتی که به دنبال حذف و کم رنگ کردنِ آن و قطع رابطه انسان با واقعیات عینی هستند، مراقبت کنیم و از این مسئولیت شخصیِ مان آگاه باشیم. از این رو باید این روزها اشعار بانو پروین اعتصامی را بارها بخوانیم و از آن بگوییم.
------------------------------------
@jorateandishidan
618 viewsedited 09:31