Get Mystery Box with random crypto!

سایت خبری-تحلیلی کلمه

آدرس کانال: @kaleme
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 51.18K
توضیحات از کانال

کانال رسمی سایت خبری-تحلیلی کلمه در تلگرام.
www.kaleme.com
ارتباط با کانال کلمه
@kaleme_admin
📷 اینستاگرام:
instagram.com/kalemeh/

Ratings & Reviews

5.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 3

2024-05-15 20:09:00 سلام به پایان!

رحیم قمیشی

دو روز است کلیپی از کتک خوردن و سیلی خوردن خانمی محترم به‌دست پلیسِ مردی، دست به دست می‌شود. من نمی‌توانم آن را در کانالم بگذارم، از فرط خجالت، از شدت ناباوری، از شرم بی‌عرضگی‌ام در پیشگیری از چنین حوادثی. از اینکه هر روز باید چنین چیزهایی در کشورم ببینم و باز زنده باشم.

فردا بگویند آن پلیس را گرفتند و زندان کردند. بگویند آن پلیس را محکوم به ده سال زندان کردند. بگویند آن پلیس اعدام شد! فرمانده کل پلیس بیاید عذرخواهی کند. فرمانده کل قوا بیاید و بگوید ببخشیدم. جبران می‌کنم! مگر آب رفته به جوی برمی‌گردد؟ اگر این کلیپ ضبط نشده بود مگر شما عذرخواهی می‌کردید!؟ مگر وقتی صدها نفر گفتند در زندان در بازداشت، در موقع دستگیری، چه جنایت‌ها، چه تجاوزها، چه وحشی‌گری‌ها دیدند، کسی توجهی کرد؟

عبدالله مومنی الان کجاست؟ او گفته بود در موقع بازجویی وحشیانه، بارها سرش را در توالت فرنگی پر از آب و کثافت فرو برده بودند تا به چیزی که آنها می‌خواستند و حقیقت نداشت، اعتراف کند، حتی نامه به رهبر هم نوشت و صراحتا آنجا هم گفت. گفت چه بلاهایی به سرش آورده‌اند. چه شد؟ چه کسی رسیدگی کرد! الان او کجاست؟ زندان!

اهانت به خانم‌ها، به دختران، اهانت به خانواده‌ها، خیلی خیلی زود جواب می‌دهد. چقدر احمقند آنها که خود را به نفهمی می‌زنند. همان یک کلیپ، که نه می‌توانم دوباره نگاهش کنم، نه می‌توانم بازنشرش کنم، کافیست تا مردم فریاد بزنند؛ "نمی‌خواهیم شما را"، "دست از سر ایران ما بردارید". این روزها من حتی به نسبت پایگاه مردمیِ پنج درصدی این نظام هم به شک افتاده‌ام. شاید مجموعا سه چهار درصد باشند که تا خرخره خورده‌اند و یا به‌شدت می‌ترسند! همین.

کجای دنیا پلیس جرئت می‌کند چنین کتک بزند، و مقامات تنها نگاه کنند! کجای دنیا این همه ظلم تحمل می‌شود؟ نمی‌دانم غیرت ما مردمان کجا رفته. غیرت آنها که می‌گویند؛ لطفا رعایت کن، نظام می‌گیرد، می‌زند، می‌کُشد، ننویس. آخر این سرافکندگی را به کجا ببریم؟ حاکمیتی ناپاک، سرتاسر فساد، بی‌فرهنگ، ترسو، سنگدل، ناکارآمد، شکست خورده در عرصه بین‌الملل، بدون هیچ حامی جدی داخلی، تا کجا می‌تواند ادامه بدهد!؟ به زور اسلحه، با تهدید دستگیری و حبس!

نه! او تمام شده. به‌طور واضحی می‌گوید به پایان خط رسیده‌ام. می‌گوید شما مردم هیچ هستید. فریاد می‌زند زور است و حکومت! نه اقتصاد، نه فرهنگ، نه درمان، نه آموزش، نه امنیت، نه دلخوشی، نه امید به آینده. به چه چیزی از این بیگانه‌ها دلخوش باشیم!؟ ما نخواهیم گذاشت بیش از این تحقیر شویم. زنان ما از عهده همه تانک‌ها و توپ‌ها و اسلحه‌های پوشالی شما برمی‌آیند.

عذرخواهی نکنید... عذرخواهی شما به هیچ درد ما نمی‌خورد! بگذارید درد ناتوانی ما در یکی شدن، ناتوانی ما در جلوگیری از ظلم و ستم، حقارت ما در برابر تجاوز شما بیگانگان، ما را نابود کند... ما یا باید انسانی زندگی کنیم یا بمیریم. ما باید به شما نشان بدهیم برخورد با خانم‌های این سرزمین یعنی سلام به پایان، که خواهید دید!

*کانال نویسنده
@kaleme
11.4K views17:09
باز کردن / نظر دهید
2024-05-15 20:09:00 سیلی شرعی به صورت شرع!

محمد سروش محلاتی

امروز حوزه در بطن خود، تندروی را رشد می‌دهد و میوه‌های تلخ آن در جامعه ظاهر می‌گردد. حوزه‌ای که باید مبانی حجاب را براساس کتاب و سنت، تبیین و تحکیم کند و به شبهات آن پاسخ روشن دهد و سپس باید مبانی مسئولیت حکومت در قبال احکام شرع را تحلیل نموده و به اشکالات آن جواب دهد، گاه می‌خواهد اثبات کند: مردم مجازند مستقیما با بگیر و ببند به منع و جلوگیری از بی حجابی بپردازند! با صرف نظر از اینکه القای این مطلب به طلاب، چه عوارضی دارد و جامعه را به چه سمت و سویی می‌برد، باید پرسید که این دیدگاه چه مستند فقهی دارد و چگونه ممکن است یک استادِ فقه به آن برسد؟ …

منبع و متن کامل
@kaleme
9.0K views17:09
باز کردن / نظر دهید
2024-05-15 07:03:23 زنان و حقوق‌شان؛ دغدغه هر انسان شرافتمند

زهرا رهنورد
زندان اختر

به نام خداوند مهربانی‌ها

از آغاز انقلاب یکی از دغدغه‌هایم زنان و حقوق فراموش‌شده انسانیِ ما زنان ایران بوده است و دریغا که اینک پس از ۴۵ سال همچنان زنان و حقوق فراموش‌شده آنان، دغدغه هر انسان شرافتمندی است که سرکوب و اهانت به نیمی از پیکره این ملت را تحمل نمی‌کند و حاضر است تا پای جان برای آرمان آزادی و حقوق انسانی زن و تمامی ملت پافشاری کند، چرا که تقارن حقوق زن و حقوق ملت اصلی جدانشدنی است.

حاکمیت در ملاء عام و جلوی چشم مردم و رسانه‌های ایران و جهان بی‌شرمانه زنان را کتک می‌زند یا فرزندان معترض‌شان را می‌کشد و سوگواران‌شان را زندانی می‌کند و گشت ارشاد و اضلال‌شان را همچنان مبتکرانه ادامه می‌دهد و زن‌کشی می‌کند؛ بخاطر چند متر روسری که دستور دیکتاتوری و من‌درآوردی است و نه دینی، فرقه‌ای است و نه مذهبی.

حتی وسیله نقلیه زنان را می‌رباید و تا چند میلیون پول جریمه نگیرد وسیله نقلیه را رها نمی‌کند و این دزدی سرگردنه همراه با پرونده‌سازی علیه زنان تکمیل می‌شود. حاکمیت همزمان با کتک زدن زنان و دستگیری و سرکوب جوانان و اعدام و قتل آنان، برای زنان و کودکان و مردان فلسطینی که توسط اسرائیل سرکوب شده‌اند اشک تمساح می‌ریزد.

اهانت به زنان و تضییع حقوق و شعورشان اگرچه هر روز قبیح‌تر می‌شود اما همزمان وجدان عمومی ملت آزاده ایران را هم به آتش اعتراض می‌کشد و غیرت و شرف ملی را آنچنان جریحه‌دار می‌کند که حمله مغول با دل و جان و مردم سرزمین‌مان کرد.

آیا حاکمان دریافته‌اند که لحظات سقوط‌شان فرا رسیده، که چنین شهر را به هم ریخته‌اند؟

زهرا رهنورد
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
@kaleme
22.1K viewsedited  04:03
باز کردن / نظر دهید
2024-05-15 07:03:22
7.7K views04:03
باز کردن / نظر دهید
2024-05-14 14:12:24 یک نامه و چند نکته

کلمه - اردشیر امیرارجمند

آقای حسن روحانی نامه‌ای نوشته‌اند که حاوی شهادت، اقرار و نکات قابل تأملی است. نکته محوری نامه، رد صلاحیت ایشان در رابطه مستقیم با بحث جانشینی است تا در خبرگان تاثیرگذار نباشد؛ نه به عنوان نامزد و مدعی احتمالی و نه به عنوان مزاحم صحنه‌آرایی‌های قطعی .

آقای روحانی با تلخ‌کامی اقرار می‌کند که "آسیاب به نوبت است" و رژیم استبدادی حاکم نه تنها به اصول عقلانیت جمعی، عدالت، قانون اساسی و منافع ملی پایبند نیست، بلکه به هیچ‌یک از خادمان و سرمایه‌های خود نیز، در صورت عدم اطاعت محض، رحم نمی‌کند؛ از دروغ و افترا گرفته تا زندانی کردن و حذف فیزیکی.

این نامه مؤید آن است که مماشات مقامات حکومتی به‌ویژه رییس جمهور و عدم استفاده از اختیارات قانونی خود از جمله "تذکر رسمی و علنی" به ناقضان قانون اساسی (رهبر، قوه قضاییه، سپاه ...) و اکتفا به نامه‌پراکنی‌های پشت پرده و غر زدن‌های موردی، بی‌فایده است و بلکه موجب مسئولیت سیاسی و اخلاقی آنها در قبال نسل‌های حاضر و آینده خواهد شد.

شهادت آقای روحانی مؤید انحلال رکن جمهوریت نظام به دست آقای خامنه‌ای و نهادهای تحت أمرش و در نتیجه انفساخ قانون اساسی به عنوان میثاق ملی و قرارداد اجتماعی است؛ اصلاحات از درون نظام چه از طریق انتخابات (که فاقد موضوعیت شده) و از چه از هر طریق دیگر ناممکن است و با توجه به اینکه کلیه نهادهای حل اختلاف رسمی (شورای نگهبان, مجمع تشخیص نظام و...) فاقد بی‌طرفی لازم و وجاهت قانونی بوده و خود جزئی از دستگاه سرکوب‌اند, تنها راه برای احیای حقوق بنیادین مردم اکتفای آنها به خود از طریق مقاومت مدنی و تشکیل جبهه‌ای فراگیر برای نجات ایران و برگزاری رفراندم قانون اساسی برای تاسیس نظامی مبتنی برحاکمیت قانون، منطبق با موازین حقوق بشر، برخاسته از اراده مردم و عقلانیت جمعی است؛ بدون هر گونه مداخله خارجی, در ایرانی یکپارچه و مستقل.

نکته پایانی اینکه که چه خوب است آقای روحانی در چارچوب "حق بر دانستن" که در منشور حقوق شهروندی نیز از آن یاد کرده‌اند، مردم را محرم دانسته و علیرغم اراده و میل شورای نگهبان, اصل نامه‌ی آن شورا را جهت اطلاع و قضاوت مردم منتشر نمایند.

@kaleme
11.1K views11:12
باز کردن / نظر دهید
2024-05-14 14:12:22 «این‌گونه از مجرمین»!

ویدا ربانی یک روزنامه‌نگار و کنش‌گر مدنی است که همکاری با روزنامه‌های شرق، هم‌میهن، قانون، مردم امروز، سازندگی و هفته‌نامه صدا و مهرنامه را در کارنامه خود دارد؛ اما شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران با درخواست آزادی مشروط او مخالفت کرده و دلیل آن را «لزوم تنبیه اینگونه مجرمین» اعلام کرده است.

پرتو برهان‌پور، وکیل دادگستری، روز ۲۳ اردیبهشت با اعلام این خبر در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: درخواست آزادی مشروط ویدا ربانی، به دلیل «لزوم حفظ نظم عمومی و به منظور اصلاح و تنبیه لازم اینگونه از مجرمین» توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران رد شد.

خانم ربانی مهر سال ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات سراسری پس از قتل حکومتی مهسا امینی بازداشت و در دی ماه همان سال از سوی ٢۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» به شش سال حبس و به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به ۱۵ ماه حبس محکوم شد.

ایران یکی از بزرگترین زندان‌های روزنامه نگاران و نویسندگان زن در جهان است. مدرسه روزنامه‌نگاری «میدپوینت» در گزارش سال ۱۴۰۲ خود نوشت جمهوری اسلامی در یکسال گذشته، ۲۲۶ مورد سرکوب روزنامه‌نگاران و رسانه‌ها را مرتکب شده که این سرکوب شامل ۱۰۲ مورد بازداشت یا محاکمه، ۴۲ مورد احضار یا شکایت و ۱۴۴ مورد برخورد قضایی بوده است.

میدپوینت در گزارش سالانه خود همچنین نوشت دست‌کم شش روزنامه‌نگار در پایان سال ۱۴۰۲ در زندان‌ بوده‌اند، اما شمار بسیار بیشتری با پرونده‌های قضایی در انتظار حکم دادگاه هستند یا از فعالیت حرفه‌ای منع شده‌اند.

@kaleme
7.6K viewsedited  11:12
باز کردن / نظر دهید
2024-05-09 11:24:22 گفت‌وگوهای زندان و جنبش مهسا

نامه آصف بیات به سعید مدنی

اخیراً گفت‌وگوی خواندنی و پربار شما با آقای حسین رزاق را که در زندان صورت گرفته با اشتیاق فراوان خواندم. این گفت‌وگو مباحث مهمی را درباره‌ی وضعیت اجتماعی و سیاسیِ ایران پس از خیزش «زن، زندگی، آزادی» مطرح می‌کند. شما تأکید می‌کنید که کشور ما به‌طور مستمر با انواع و اقسام بحران‌ها از جمله بحران فقر، بیکاری، فساد، ناکارآمدی، کنترل اجتماعی و بحران مشروطیت مواجه بوده است. با خصلت‌بندیِ جامعه‌ی ایران در قالب جامعه‌ی «شبکه‌ای»، «بحرانی» و «جنبشی» استدلال می‌کنید که جنبش مهسا (ژینا) در اشکال مختلف، حتی در شکل اعتراضات خیابانی، در زمان‌های مناسب به مبارزه‌ی خود ادامه خواهد داد.

به نظر می‌رسد که شما مخالف «انقلاب» هستید، اما با استراتژی گذار موافقید. تصور می‌کنم که منظورتان از گذار، تحول به نظم سیاسیِ جدید و دموکراتیک باشد، آن‌گونه که آقای میرحسین موسوی تجویز می‌کنند ولی اذعان دارند که در این شرایط نمی‌دانند که چنین گذاری چگونه قرار است رخ دهد. اگر چنین است، برایم جالب است بدانم که استراتژی گذار از حیث نظری با انقلاب چه تفاوتی دارد؟ به نظر می‌رسد که شما «انقلاب» را به معنای براندازیِ قهرآمیز می‌دانید و از آن دوری می‌جویید. با توجه به تجربه‌ی دردناک این نوع انقلاب‌ها در قرن گذشته که با خود خشونت، بی‌ثباتی، ناامنی، و آسیب به زیرساخت اقتصادی را به همراه آوردند، موضع شما قابل درک است. اما در ادبیات جنبش‌ها و سیاست‌های مبارزه‌جویانه (contentious politics) بحثی هست حول اینکه آیا انقلاب لزوماً با براندازی و خشونت همراه است، آن‌گونه که هانتیگتون می‌دید؟ به عبارت دیگر، آیا تغییرات ساختاری از طریق بسیج مردمی و خیزش‌های سیاسی ضرورتاً باید با خشونت و تخریب همراه باشد؟

پرسش اصلی این است که خشونت یعنی چه؟ بسیاری از خشونتِ فقر، خشونتِ روانی و البته از خشونتِ جنسی صحبت کرده‌اند، و بعضی دیگر از آسیب رساندن به اموال و حتی اخلال در نظم عمومی، مانند آتش زدن لاستیک اتومبیل در خیابان‌ها، سخن گفته‌اند. گفتنی‌ها درین‌باره زیاد است. ولی باید به‌اختصار تأکید کنم که در مباحث جنبش‌های اجتماعی و انقلابی، خشونت کلاً به معنای آسیب زدن به جسم و جانِ انسان‌ها تعریف می‌شود. با این توصیف، اصل امتناع از خشونت در مبارزات اجتماعی و سیاسی عبارت است از امتناع از وارد کردن آسیب به جسم و جانِ انسان‌های دیگر، چه انسان‌هایی که خارج از معادله‌ی مبارزات هستند و چه آن‌هایی که در مقابل حرکت اعتراضی دست به خشونت می‌زنند. در ادبیات سیاسی، اصل امتناع از خشونت در مقابل عملیات مسلحانه مطرح می‌شود، اما محدود به آن نیست. در این معنا، اختلال در نظم عمومی مانند آتش زدن لاستیک اتوموبیل لزوماً از مصادیق خشونت نیست، بلکه شکلی از نافرمانیِ مدنی به شمار می‌رود. می‌بینیم که قضیه‌ی خشونت خیلی بغرنج‌تر از آن است که این روزها در رسانه‌ها و گفتار سیاستمداران جاری است.

آیا نمی‌توان تصور کرد که جامعه خسته شود، مردم مهاجرت کنند یا به قول معروف «آهسته بیایند و آهسته بروند»، و در کل برگردند به زندگیِ خصوصیِ خودشان و کاری به کار سیاست نداشته باشند؟ تردیدی ندارم که می‌توان پاسخ‌های مستدلی به این پرسش‌ها ارائه کرد. ولی به هر حال باید به این سؤالات پرداخت. برای مثال، می‌توان پرسید آیا اصولاً امتناع شهروندان ایرانی از سیاست تحت حاکمیت ولایی-نظامی مقدور است؟ آیا زنان می‌توانند به زندگیِ خودشان بپردازند و کاری به کارِ حاکمیت نداشته باشند؟ من فکر نمی‌کنم که چنین چیزی محتمل باشد. به این علت ساده که این حاکمیت است که دست از سرِ مردم برنمی‌دارد و نمی‌گذارد آن‌ها به زندگیِ عادیِ خود مشغول باشند. به این دلیل که، به زبان عامیانه، مردمِ ما عادی‌اند ولی حاکمیت غیرعادی. فقط کافی است در این روزها نگاهی به خیابان‌ها و میادین و پارک‌ها، و به کافه‌ها و فروشگاه‌ها و دانشگاه‌ها بیندازیم تا ببینیم گشت ارشاد و دیگر دولتیان با زنان و مردانی که لزوماً نمی‌خواهند کاری به کارِ سیاست داشته باشند چه می‌کنند. به عبارت دیگر، «خروج» شهروندان ایرانی از کارزار سیاست، حتی اگر چنین بخواهند، نامحتمل است، دقیقاً به این علت که حاکمیت زندگی‌کردن را سیاسی کرده است.

متن کامل
@kaleme
15.1K views08:24
باز کردن / نظر دهید
2024-05-06 21:01:43 امتداد صدای کارگران؛ از خیابان تا زندان

کارگران و اصناف ایران در دو روز منتهی به هفدهم اردیبهشت چند تجمع اعتراضی برگزار کرده و مطالبات مختلفی را فریاد زدند. این اعتراضات از سوی «کارگران بازنشسته تامین اجتماعی کشور، کارگران بازنشسته صنعت فولاد کشور، پرستاران شهرستان میناب، میوه ‌فروشان وانتی تبریز، کمپرسی داران شیراز و حومه، جمعی از اهالی منطقه تفتان، بازاریان بندرعباس و طلا فروشان بازار شهرهای اصفهان ، تبریز، تهران، شیراز و مشهد» برگزار شده‌اند.

زنان زندان اوین، به مدت سه روز در بند زنان این زندان برای گرامیداشت روز جهانی کارگر مراسم‌ برگزار کردند. این برنامه‌ها که در روزهای دوازدهم، سیزدهم و چهاردهم اردیبهشت‌ برگزار شد ثمره چندین روز کار جمعی تعداد قابل‌توجهی از زندانیان بود. در روز اول، یک «گالری کارگری» برگزار شد. در روز دوم، شعرخوانی انجام شد و در مورد موضوعات مختلفی بحث و گفتگو شد، ازجمله تاریخچه روز جهانی کارگر در ایران و جهان، مسائل و مطالبات عمومی طبقه کارگر، تشکل‌های کارگری و صنفی و سیاسی بودن این مطالبات. در روز سوم، پس از سرودخوانی و طرح بحث‌ها تئاتری مستند به نام «گِله‌های کارگری از چرخ ستمگری» با الهام از تئاتر «عباس‌آقا، کارگر ایران ناسیونال» از سعید سلطانپور اجرا شد که در آن به تجربه‌های شخصی زندانیان از کارکردن و کارگربودن پرداخته شد.

*ایران‌وایر
@kaleme
14.0K views18:01
باز کردن / نظر دهید
2024-05-06 21:01:42 استعفای جمعی از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان

اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان در پی اعتراض به رد پیاپی مجوزهای این انجمن توسط هیئت نظارت این دانشگاه به طور جمعی استعفا دادند. به گزارش کانال دانشجویان متحد، اعضای این انجمن در بخش‌هایی از بیانیه‌ی خود نوشته‌اند:

هویداست هرگاه ظلمی دیدیم، چه در حق هم‌دانشگاهی‌های‌مان چه در حق هم‌وطنان‌مان سکوت نکردیم و در حد توان و ظرفیت‌مان واکنش نشان دادیم. این اولین بار نیست که هیئت نظارت بر تشکل‌ها با تحلیل اشتباه خود از شرایط حاکم بر جامعه، با مجوز برنامه‌های انجمن اسلامی دانشجویان مخالفت می‌کند. این رویکرد تا به امروز آنقدر تکرار شده که حتی می‌توان آن را یک رویه نامید. رویه‌ای که ریشه در یک ذهنیت نادرست دارد.

محدود کردن فعالیت دانشجویی در هر زمان و شرایطی محکوم است و آن گونه که تاریخ به ما می‌آموزد، جنبش دانشجویی همیشه از پس کوچک‌ترین روزنه‌ها راه خود را پیدا کرده‌ است...

@kaleme
12.6K views18:01
باز کردن / نظر دهید
2024-05-06 21:01:41
برادر عزیز و همراه استوار
جناب آقای رضا علیجانی

تسلیت ما را در سوگ برادرتان بپذیرید. خداوند عزیز این درگذشته را مشمول آمرزش و بازماندگان محترم و وجود شریف جنابعالی را سرشار از آرامش کند.

لطف خفی خداوند در سوگ تابسوز عزیزان همان پاداش دوچندان مصایب غربت و ارزانی صابرانی چون شماست.

ژیلا موحد شریعت‌پناهی | حسن یوسفی اشکوری | محمدجواد اکبرین | میثم بادامچی | رضا بهشتی‌معز | سروش دباغ | علیرضا رجایی | تقی رحمانی | احمد صدری | محمود صدری | احمد علوی | حسن فرشتیان | رحمان لیوانی | داریوش محمدپور | سیدعلی محمودی | یاسر میردامادی | عبدالله ناصری طاهری

@kaleme
11.0K views18:01
باز کردن / نظر دهید