Get Mystery Box with random crypto!

بینش فرقه‌ای فرقه‌ها اعم از مذهبی یا سیاسی یا مذهبی- سیاسی، | LeonNotes

بینش فرقه‌ای


فرقه‌ها اعم از مذهبی یا سیاسی یا مذهبی- سیاسی، گروه‌ها یا گروهک‌هایی هستند که اعضای آن‌ها غالباً پیرامون یک شخصیت یا رهبر فرهمند یا یک نظام بسته‌ی فکری و ایدئولوژیک گرد می‌آیند. آموزه‌های این نظام‌های فکری معمولا جزمگرایانه‌ و مستبدانه‌اند و ادعای «حقیقت مطلق» دارند؛ بنابراین تردیدناپذیرند و پرسش و سنجش را برنمی‌تابند. این فرقه‌ها فردیت را قربانی و در جمع حل می‌کنند، از اعضای خود وفاداری کامل می‌طلبند و فرمانبری و انضباط و پیروی از قواعد را راز بقای خود می‌دانند.

در این فرقه‌ها هرگونه انتقادی از بیرون، به عنوان پدیده‌ای «خصمانه» تلقی می‌گردد و به آن به چشم «توطئه» نگریسته می‌شود. به اعضا و هواداران چنین القا می‌شود که انتقادات بیرونی همه نشان‌دهنده‌ی مشروعیت و حقانیت فرقه است و باید با همه‌ی توان با آن‌ها مبارزه و تاثیر آن‌ها را خنثی کرد. اعضای فرقه معمولاً مناسبات انسانی خوب و سالمی با دگراندیشان ندارند و حتی اگر با آنان دشمنی نورزند، آنان را به چشم افرادی نادان و ناآگاه می‌نگرند که هنوز به حقانیت آموزه‌های فرقه و درستی اندیشه‌های آن دست نیافته‌اند. به همین دلیل این فرقه‌ها معمولاً از دیگر افراد و گروه‌های اجتماعی فاصله می‌گیرند و می‌کوشند در مناسبات انسانی و حتی در روابط خویشاوندی، تجدیدنظر و آن‌ها را ویران کنند، زیرا خود را «عناصر آگاه» و دارای «رسالتی ویژه» می‌پندارند.

فرقه‌های سیاسی و مذهبی، با چنین رویکردی نیز در گستره‌ی عمومی و بویژه در فضای مجازی حضور می‌یابند و با انحصارطلبی مبتنی بر «توهم توطئه»، نظام بسته‌ی فکری خود را نمایندگی می‌کنند. با «بینش فرقه‌ای» در جایی روبرو هستیم که «اندیشه‌ای راهنما» در خدمت «مصالح گروه»، نیروی خرد تک تک اعضای آن گروه را مختل می‌کند و باعث تصمیم‌گیری جمعی نادرست آنان می‌شود. در این‌گونه موارد «بینش فرقه‌ای» با برپایی طوفانی از احساسات، به سرعت جای «خرد جمعی» را می‌گیرد و با از کار انداختن ظرفیت‌های فکری افراد، نهایتاً به رفتارها و گفتارهای نادرستی راه می‌برد که شاید تک تک اعضای گروه در شرایطی دیگر و بیرون از حرکت گروهی آن را اتخاذ نمی‌کردند.

برای نمونه ممکن است اعضای فرقه، رفتار و گفتار یا دیدگاه یکی از همفکران خود را در فضای مجازی یا گستره‌ی اجتماعی درست ندانند و نپسندند، اما آنان برای نمایش «وحدت نظر» و اثبات «یکپارچگی صفوف» خود، بطور غریزی و تامل‌نشده در مقام دفاع از آن رفتار و گفتار نادرست برمی‌آیند و بدین‌سان استقلال فکری خود را بیش از پیش خدشه‌دار و «حقیقت» را قربانی «مصلحت» می‌کنند. البته چنین رویکردهایی معمولا با شدت و ضعف‌ همراه است و به میزان خودباختگی فرد و حل شدن او در جمع بستگی دارد. در مواردی که این دو ویژگی عمیق باشند، شخص کاملا تابع گروه می‌شود، از تفکر و تصمیم‌گیری مستقل دست می‌شوید و خود را یکسره «همرنگ جماعت» می‌کند. چنین رویکردی است که نهایتاً به پدیده‌ای به نام «رفتار گله‌ای» راه می‌برد.