آیا پاسخی قاطع برای مسائل بیشمار مربوط به استحقاق هر فرد وجود | LeonNotes
آیا پاسخی قاطع برای مسائل بیشمار مربوط به استحقاق هر فرد وجود دارد؟ آیا میشود این مسائل را به گونهای بیچون و چرا حل کرد؟ آیا مقیاسی ارزشی وجود دارد که هر فرد معقول آن را بپذیرد، و بر اساس آن بشود نظمی سلسلهمراتبی و جدید را برای جامعه توجیه کرد و همچنین بر اساس آن آرزوی طبیعی افراد را در مورد عدالت برآورده ساخت؟
تنها یک پاسخ به این گونه پرسشها قابل قبول است: برابری. ولی افراد فقط خواستار انصاف هستند که مطالبه آن وابسته به نارضایی ناشی از وضعیت موجود است. حال آنکه عزم راسخ و خردمندانه در مورد انصاف ناممکن است، زیرا تنها تجربهی مربوط به رقابت امکان تعیین معیارهای قیمت عادلانه یا دستمزد عادلانه را در این شرایط فراهم میآورد. بیتوجهی به این مسائل باعث هدایت کورکورانه و استبداد کامل میشود.
برنامهریزی به نتیجه نمیرسد مگر آنکه «بر پایه اصول مشترک و وابسته به ارزشهایی ضروری» استوار باشد، یعنی ارزشهایی که دولت آنها را تحميل کند و این وضع به منزله نفی آزادی فردی است. فاشیستها و نازیها با شور و شوق فراوان این راه را در پیش گرفتهاند و به این شیوه از سوسیالیستها تقلید کردهاند، فاشیستها به راه حل حزبی سیاسی رو آوردند «که تمام فعالیتهای افراد را، از گهواره تا گور، هدایت میکند.»
بله این سوسیالیستها بودند، نه فاشیستها، که کودکان را از اوان کودکی در سازمانهای سیاسی ثبت نام کردند تا بتوانند از آنها پرولتاریاهایی خوب بسازند. سوسیالیستها بودند، نه فاشیستها، که نخست به سازماندهی باشگاههایی ورزشی و وابسته به حزب اندیشیدند که اعضای آن باشگاهها نمیبایست با افرادی که عقایدی متفاوت با آنها داشتند در تماس باشند. نخست سوسیالیستها بودند که اعضای حزبی خود را واداشتند که با استفاده از شیوه خاص سلام دادن به یکدیگر و نامیدن یکدیگر خود را از دیگران متمایز کنند. آنها بودند که به کمک سازمان خاص «کانونهای» خود و نظارت دائمی بر زندگی خصوصی الگوی نخستین حزب توتالیتر را به وجود آوردند. نوجوانان ایتالیای فاشیست و جوانان هیتلری، مفاهیم بعد از کار و قدرت از راه لذت، یونیفرمهای سیاسی و آرایشهای نظامی هر حزب، جز تقلیدهایی کم و بیش وفادارانه از نهادهای قدیمی سوسیالیست نیستند.