Get Mystery Box with random crypto!

کانالِ مدرض

لوگوی کانال تلگرام madrezkhazaei — کانالِ مدرض ک
لوگوی کانال تلگرام madrezkhazaei — کانالِ مدرض
آدرس کانال: @madrezkhazaei
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 22

Ratings & Reviews

2.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 3

2023-02-10 21:23:13 فلیکس گنزالز تورس معشوقش (Ross Laycock) رو بر اثر بیماری ایدز از دست میده.
همونطور که از اسم این اثر مشخصه، این پرتره‌ای از معشوقشه؛
به وزن ۱۷۵ پوند (۷۹ کیلوگرم) که وزن نرمال یک انسانه، تو تصویر آب‌نبات وجود داره.
بیننده‌ها بعد از دیدن این آب‌نباتا اجازه داشتن یدونه آب‌نبات بردارن و با خودشون ببرن.
به مرور از وزن و حجم Ross کم میشه و در نهایت چیزی باقی نمیمونه و از بین میره.
خود گنزالز تورس هم پنج سال بعد این کار، بر اثر بیماری ایدز از دنیا رفت.
8 viewsedited  18:23
باز کردن / نظر دهید
2023-02-10 21:13:34
United (Portrait of Ross in L.A.) 1991
by Felix Gonzalez-Torres
8 views18:13
باز کردن / نظر دهید
2023-02-10 20:51:46 قصد دارم آرتیستایی که کاراشون رو میبینم و راجع بهشون میخونم رو اینجا بهمراه آثارشون معرفی کنم. بیوگرافی نمیگم. میتونید برید تو ویکی پدیا کامل بخونید. صرفن فقط همراه آثارشون معرفیشون میکنم و اگر توضیحی بود راجع به اثر میگم.

البته تا جایی که حال داشتم.
7 viewsedited  17:51
باز کردن / نظر دهید
2023-01-31 23:47:51
10 views20:47
باز کردن / نظر دهید
2023-01-25 23:43:10
Toys (اسباب بازی‌ها)
Paul Rumsey
2019
19 views20:43
باز کردن / نظر دهید
2023-01-17 20:31:53
استاد کیارستمی. عشق. تنهایی
11 views17:31
باز کردن / نظر دهید
2023-01-11 11:33:53 اندر احوالات همین لحظه‌ها


روز - داخلی - اتاق قشنگم

درحالی که روی تخت هر چند دقیقه حالاتم رو بین درازکش و نشسته و خمیده و خواب و بیدار و بیحال تغییر میدهم، به فکر کلاس ظهر هم هستم. پارسال هم باز همین موقع‌ها کلاس داشتم اما به فکرش نبودم. چون پدربزرگم در بیمارستان بود و خب آخرین باری که دیدمش شب قبلش بود. هنوز هم آخرین باری که دیدمش همان موقع‌ست.
از بیرون اتاق صدای ابی میاید: “شب به اون چشمات خواب نرسه.” چند دقیقه پیش هم بهنام بانی چیزهایی میگفت ولی چون صدای موتور هوندا همیشه بر همه چی غلبه میکند، صدای بانی هم لا لوهای زنجیر موتور هوندا پاره پوره شد. راستش منم چند باری سعی کردم بدن بیحالم را روی تخت چند باری بالا پایین کنم که چند باری صدای جیر جیر تولید کنم. اما تا خواستم ریتمش را درست کنم، هوندای عزیز ترک قافله کرد.

(نیم ساعت بعد، همچنان همانجا)

بعد از تماسی که با همکلاسیم داشتم، گفتم امکان دارد در کلاس شرکت نکنم.
همکلاسی خطاب به مدرض خزایی: چرا
مدرض خزایی خطاب همکلاسی: مراسم سالگرد پدربزرگمه.
(گوشی را قطع میکنم)
+محمدرضا خزایی خطاب به -مدرض خزایی:
راستی بنظرت اینکه آدما رو خاک میکنن به محیط زیست صدمه نمیزنه؟ اونم تو اینروزا که زمین سالم کم گیر میاد واقعا.
-نمیدونم
+بنظرت چرا صادق چوبک گفت جسدشو بسوزونن و راهی اقیانوس کنن؟ حالا من نمیدونم اینکه تو زمین خاکش کنن چیز خوبیه یا بد، ولی اینو میدونم که اون خاکستر ممکنه برای ماهیا بد باشه.
-نمیدونم
+پارسالو یادته؟ میتونستی تو دریای اشک خانواده شنا کنی؟
-آره
+چرا امسال فقط یه مراسم خشک و خالیه؟ بنظرم اون غمه کم نشده ولی فقط بهش عادت کردن که همچین غمی وجود داره. تو چی میگی؟
-ممکنه حق با تو باشه
+کم کم دارم دارم نظرتو به حرفام جلب میکنما.
-…
+تو موجود عجیبی هستی. البته عادی‌ایا ولی چون همه میخوان متفاوت باشن، موجودات عادی هر روز کمتر و کمتر میشن. برای همین اون عادیا بیشتر از همه به چشم میان. اینجوری میشه که عجیب و یا خاص میشن.
-...
+ تاحالا به این فکر کردی که…
-دارم سعی میکنم این ریتم کوفتیو درست کنم. تا ابد که قرار نیست هوندا رد شه پس خفه شو و اجازه بده کارم رو بکنم. (ایکبیری)
+فکر نکن من نمیفهمم چی دلت میگی
-آه پسر. تو خیلی رو مخ و باهوشی. ایول به تو
6 viewsedited  08:33
باز کردن / نظر دهید
2022-12-28 20:46:13
باور ندارم که روزی سروده‌ای را ببینم که به زیبایی یک درخت باشد
درختی که دهان گرسنه‌اش به سینه جاری شیرین زمین فشرده است
درختی که تمامی روز رو به خدا دارد و بازوان پربرگ خود را به دعا می‌افرازد
درختی که در تابستان شاید آشیانه‌ای از سینه‌سرخان را بر گیسوان دارد
و بر سینه‌اش برف نشسته و با باران هم‌نشین است
اشعار را ابلهانی چون من می‌سرایند اما، تنها خداست که می‌تواند درخت بیافریند

"درختان" شعری است غنایی از شاعر آمریکایی جویس کیلمر (۱۹۱۸-۱۸۸۶)


عکس از مایکل کنا، عکاس مینیمالیست انگلیسی
17 views17:46
باز کردن / نظر دهید
2022-12-08 15:44:15
تو حیاط دانشگاه نشستم چهل دقیقه‌ست.
کلاس ندارم.
امروز کلا یدونه کلاس داشتم که کنسل شده. در حالت عادی هم نمیرفتم اون کلاسو. یبار کلا رفتم. ولی خب اومدم تو این فضای سبز بشینم. آرومه. بهتر از خیلی از پارکاعه. هوا سرده یذره ولی من لباس دارم. وقتی که لباس داشته باشی هوای سرد خیلی لذتبخش تر از قبل میشه.
یسری کلاغ اطرافم دارن به زندگی کلاغیشون ادامه میدن. تو چمنا نوک میزنن و جاشونو عوض میکنن.
یذره باد میاد برگای دراز این درختا که اسمشونو نمیدونم چیه رو خیلی آروم تکون میده. انگار یه غول نامریی صورتشو گذاشته جلوی برگا و خیلی عادی نفس میکشه. دم و باز دمش باعث میشه که برگا هی آروم تکون بخورن.
بظاهر خیلی خلوته. ولی کلاغا و غولا و درختا برگا و جنازه‌ی برگا و من به آرومی داریم شلوغش میکنیم؛ واقعا هممون خسته‌ایم…
35 views12:44
باز کردن / نظر دهید
2022-12-05 17:30:59 نیما یوشیج
مجموعه اشعار
زردها بی خود قرمز نشده اند
قرمزی رنگ نینداخته است
بی خودی بر دیوار.
صبح پیدا شده از آن طرف کوه ازاکو اما
وازانا پیدا نیست
گرته ی روشنی مرده ی برفی همه کارش آشوب
بر سر شیشه ی هر پنجره بگرفته قرار.
وازانا پیدا نیست
من دلم سخت گرفته است از این
میهمان خانه ی مهمان کش روزش تاریک
که به جان هم نشناخته انداخته است:
چند تن خواب آلود
چند تن نا هموار
چند تن نا هشیار.


کوه ازاکو: اسم یه کوهه
وازانا: اینم اسم کوهه
37 viewsedited  14:30
باز کردن / نظر دهید