شاید همهی ماهیت 'مشکل' از جایی شروع شد که کسی را دوست داشتها | کوزگون!
شاید همهی ماهیت "مشکل" از جایی شروع شد که کسی را دوست داشتهام. از زمانی که در یاد دارم یعنی از همان ابتدا و ریشه همیشه کسی یا چیزی بوده که عشق من را در خود جای دهد.زمانی دوست داشتنم برای آن تابِ در حیاط مهدکودک بود.کمی بعد برای اولین دوستم در دبستان.دوست داشتنم وقتی که عصرها سوپِ رشته داشتیم.یا تبلتی که آخرسر خودم دمارش را در آوَردم.آن تپشی که در جمعه بود و نبضی که در سفر جنوب وجود داشت.شاید علاقهایی که خلاصه میشد در گل های همان گلدانی که پدر برایم خرید یا پیراهنی که هدیهی مادر بود.آهنگ هایی که دوست دارم یا همان مسیر رفت و آمد.ماشین ها و ایستگاه قطار.دوست داشتنی که در آدم ها پیدا کردم و خودم را در هر یک خلاصه کردم و شاید دوست داشتنی که متعلق به تو بود.علاقه ای که از چشمهایت طلوع کرد و در این جان تابید.جنس بوسهای که جوانه ای رو مویم شد و آغوشی که خانه بود.آنجا که سرشار بودم تو را دیدم. و مشکل همین بود.از زمانی که به خاطر میآورم کسی یا چیزی را دوست داشتهام و فکر میکنم برای این زندگی کافیست.احساسم میخواهد استراحت کند.برای مدتی،شاید در همیشه..
او شوم نبود!•. https://t.me/tacendachnlkuz :صمیمی تر. Hi @durov. This channel does not go against the law. And it has no pornographic and rough posts. please pay attention!...