Get Mystery Box with random crypto!

ڪانال رسمے شهید حاج حمید سیاهڪالے مرادے

لوگوی کانال تلگرام modafehhh — ڪانال رسمے شهید حاج حمید سیاهڪالے مرادے ڪ
لوگوی کانال تلگرام modafehhh — ڪانال رسمے شهید حاج حمید سیاهڪالے مرادے
آدرس کانال: @modafehhh
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 1.16K
توضیحات از کانال

کانال‌رسمی‌شهیدمدافع‌حرم‌حمیدسیاهکالی‌مرادی
شهید شاخص سال۱۳۹۹
" بانظارت‌خانواده‌شهید "
❣️یادت باشد❣️
🌸⃟اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج⃟🌸
کانال ایتا:
https://eitaa.com/modafehh
خادم کانال: @gollnazi

Ratings & Reviews

4.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 7

2022-06-20 19:56:01



༻﷽༺

#فصـل_سوم
#قسمـت_چهل_یک

میتوانست برطرف میکرد. چیزی که مریم را پژمرده کرد، بی احساسی های مسیح بود. مسیح بال نبود، بند بود. مریم را در خانه و پشت اجاق
گاز میخواست. مریم پرواز را تجربه کرده بود.

مریم آیه و ارمیا را دیده بود، رها و صدرا، سیدمحمد و سایه ی سرخوش را زندگی کرده بود. مسیح شبیه هیچ کدامشان نبود. دیده بود که گاهی یوسف و ارمیا از کارهایش تعجب میکنند.

مسیح خیلی کنترل گر بود و این کنترلگری اش بال میچید و باتلاق میساخت و روحیه اش را از دست داده بود. حتی دیگر یک خرید ساده از سوپر مارکت هم نمیتوانست انجام دهد. دیگر اعتماد به نفس نداشت. دیگر هیچ شبیه خودش نبود. خنده هایش سرسری بود و افکارش همه مالیخولیایی. حتی مسیح محض دلخوشی اش، دوستت دارمی هم خرجش نمیکرد. محض رضای دل همسرش، جانم و عزیزمی خرجش نمیکرد. محض دِل گفت تا کسی که رفت و آمد و گفت و گفت وبله را گرفت. گاهی فکر میکرد چه کلاه بزرگی سرش رفته است. کلاه تا زانو که هیچ تا مچ پایش آمده بود.


کاش مسیح کمی شبیه ارمیا بود. ارمیایی که اشک های آیه را دانه دانه پاک میکرد و جان میداد تا لبخند همیشه لبهای آیه اش را نشانه رود. اما
مسیح فقط اشک هایش که هیچ، هق هق ها رو ناله ها و درد هایش را به تمسخر میگرفت و میخندید و ته ته اش میگفت: خودتو اذیت
میکنی؟


کمی محبت میخواست. کمی بال و پر...

روزهایش وقتی بدتر شد که حامله بود. و بدتر شد وقتی دخترکشان دنیا آمد. مسیح عجیب سختگیر بود و عجیب حساس آنقدر که مریم کلافه و خسته شد و به سایه پناه برد و اشکهایش را از پشت تلفن به دامن رفیق این روزهایش ریخت و درد دلش را سبک کردسایه بار و بندیلش را جمع کرد و فردای آن روز با اولین پرواز عازم مشهد شد. سیدمحمد با شنیدن ماوقع، ناباور، سایه را راهی کرد.


#ادامہ_دارد...


@modafehhh



44 views16:56
باز کردن / نظر دهید
2022-06-20 18:23:34
روایت مظلوم ترین مادر شهید ایران از شهادت فرزندش

ماجرای نقل شده از مظلوم ترین مادر شهید ایران (مادر شهید یوسف داورپناه) از نحوه شهادت مظلومانه فرزندش

پیشاپیش از خانواده های معظم شهدا مخصوصا مادران شهید پوزش می‌طلبیم
62 viewsedited  15:23
باز کردن / نظر دهید
2022-06-20 17:59:10 .

سلام خدمت عزیزان

لطفا اگر کسی رو میشناسید که می‌تونند پیج اینستاگرامی رو برگردونن به ما معرفی کنید

راه ارتباطی : @golnazkhaleghi

.
72 views14:59
باز کردن / نظر دهید
2022-06-20 16:30:37 رقصی چنین میانۀ میدانم آرزوست!

روایت‌هایی از خاطرات شهید مصطفی چمران


@modafehhh
81 views13:30
باز کردن / نظر دهید
2022-06-20 14:31:04
مهدی جان

#العجل
#خوشنویسی
•••❀✿✾• •✿❀✾••
                @modafehhh
•••❀✿✾• •✿❀✾••
107 views11:31
باز کردن / نظر دهید
2022-06-20 13:30:51
#مروری_بر_خاطرات
#ارسالی_اعضاء

┅═✾❀ٍٍ͜͜͡͡❀❅ ❅❀ٍٍٍ͜͜͡͡❀✾═┅
      @modafehhh
       ┅═✾❀ٍٍٍۘ͜͜͡͡❀❅ ❅❀ٍٍٍ͜͜͡͡❀✾═┅
102 views10:30
باز کردن / نظر دهید
2022-06-20 12:30:31
به خدا بگو تا جبران کند ...

#استوری
@modafehhh
107 views09:30
باز کردن / نظر دهید
2022-06-20 09:30:32
دوشنبہ: ناهار :سـالار زیـنب؛سیـدالشـهدا(درود خدا بر ان ها باد)
شـام :زیـنت عبادتــ کنندگـان ؛امام سـجاد(درود خـدا بر او باد)

❀[ @modafehhh ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
106 views06:30
باز کردن / نظر دهید
2022-06-20 08:30:46 * ﷽
❂ تقویم روز ❂
امروز ↶
دوشنبه‌‌

✧۳۰ خرداد ۱۴۰۱ ه.شمسی
❖۲۰ ذی القعده ۱۴۴۳ ه.قمری
✧۲۰ ژوئن۲۰۲۲ میلادی

┄┄┅❅✾❅┅┄┄
↯ ذڪر روز؛

°《یـ ــا قــاضی الــحاجـ ـات》°

_❁𑁍❁_ _ _ _ _ _ _ _ _ _
⸽ @modafehhh •••
112 views05:30
باز کردن / نظر دهید