آدرس کانال:
دسته بندی ها:
حیوانات
زبان: فارسی
مشترکین:
5.85K
توضیحات از کانال
ارتباط با ما:
@Sciensology_Admin
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
1
4 stars
1
3 stars
0
2 stars
0
1 stars
0
آخرین پیام ها 3
2021-12-13 21:30:02
چرا ما نمیتوانیم افکار خود را کاملاً پاک کنیم؟
هنگامی که برای زدودن افکار مغزی خود تلاش میکنیم، آن افکار به شکلی ناخواسته در مغز مخفی میشوند. مطالعات نشان میدهد که در چنین شرایطی افکار ما به نواحی دیگر سرایت میکند و شبکهای از مناطق مغزی مورد حملهٔ اختلالات ذهنیِ تهاجمی همچون اختلال اضطراب پس از حادثه قرار میگیرند.
در یک پژوهش از شرکتکنندگان خواستند که به تصاویر بروکلی سبز و سیب قرمز خیره شوند و سپس بکوشند ۱۲ ثانیه از فکر کردن به این تصاویر پرهیز نمایند و ذهن خود را پاک نگه دارند. تعدادی از این شرکتکنندگان توانستند از فکر کردن به تصاویر میوه و سبزی اجتناب کنند، اما اسکن مغزی آنها بیانگر چیز دیگری بود. فکر کردن داوطلبانه به این مواد غذایی موجب فعالیت نیمکرهٔ چپ مغزشان میشد و نیمکرهٔ راست مغزشان هنگامی شروع به فعالیت میکرد که آنها در تلاش برای پاکسازی این افکار از مغز خود بودند. بخشی از مغز که کورتکس بینایی نامیده میشود مسئول تصاویر ذهنی است و افکار را به شکلی ناخودآگاه ایجاد میکند. افکار مرتبط با مواد غذایی در لوب پسسَری قرار میگیرند که مسئول تشخیص اشیاء است. بدینترتیب حتی وقتی میکوشیم که تصویری را فراموش کنیم، تصاویر ذهنی به شکلی ناخودآگاه در مغز تولید میشوند.
در واقع محتوای افکاری که حذف میگردند بدون آگاهی فرد مخفی میشوند و به نظر میرسد جلوگیری از افکار نمیتواند نتیجهای داشته باشد. البته منع افکار به معنای جایگزینی آن با گزینهٔ دیگر نیست، بلکه به معنای پرهیز از فکر کردن به یک گزینهٔ خاص است. بنابراین نمیتوان یقین داشت که این شرکتکنندگان واقعاً تصویر سیب یا بروکلی را با تصاویر دیگری جایگزین نکرده باشند. لازم به یادآوری است که فکر کردن به گزینهٔ میوه و سبزی با دلواپسیهای زندگی روزمرهٔ ما متفاوت است و الگوهای فکری میتوانند معلول مشکلات روانی باشند، اما این یافتهها برای درک بهتر ذهن و دریافتن این مسأله که چرا کنترل افکار ناخواسته آسان نیست، از اهمیت بسیاری برخوردار است.
Source: Journal of Cognitive Neuroscience
@NeoSciensology
2.4K views18:30
2021-12-09 23:00:47
تضاد والدین و فرزندانانتخاب طبیعی معمولا به رفتارهای مغایر در والدین و فرزندان کمک میکند؛ آنچه برای والدین بهتر است با آنچه برای فرزندان بهتر است در تعارض میباشد. بازنمود این تعارض را حتی در رحم نیز میتوان مشاهده کرد (هیگ، ۱۹۹۳). سلولهای جنین در اوایل رشد جفت به شریانهای مادر که وظیفۀ تأمین خون جنین را برعهده دارند حمله میکنند. این فرآیند مانع از انقباض شریانهای مادر میشود و بنابراین تأمین مواد مغذی به جنین را افزایش میدهد. جنین به گونهای فرگشت یافته است که مقدار بیشتری از منابعی را که مادر ترجیح میدهد از او استخراج کند. ژنی به نام IGF2 که در جنین بیان میشود، فاکتوری تولید میکند که رشد جنین را با دریافت تغذیهٔ بیشتر از مادر افزایش میدهد. عجیب است که تنها یکی از دو آللی که جنین حمل میکند بیان میشود و آن آللی است که از پدر به ارث میرسد! محصول ژن دوم که IGF2R نام دارد فاکتور رشد را تخریب میکند و در این جایگاه ژنی تنها آلل به ارث رسیده از مادر در جنین بیان میشود. بنابراین میزان بیان فاکتور رشد در جنین با اثرات متضاد آللهایی که از مادر و پدرش به ارث برده است تعیین میشود.
@NeoSciensology
4.3K viewsedited 20:00
2021-12-09 23:00:28
تفاوت جنسی در پاسخ به استرس
پاسخ به استرس در جانداران یک سازوکار فرگشتیِ قابل توجه و مهم تطبیقی است. با اینحال، هنگامی که جاندار در معرض استرس طولانیمدت و غیرقابل کنترل باشد پاسخ ممکن است نامساعد و غیر انطباقی باشد که احتمالاً چنین وضعیتی میتواند منجر به اختلالات جسمی و روانی مانند افسردگی و اختلالات اضطرابی شود (لوپین و همکاران، ۲۰۰۹). زنان نسبت به مردان بیشتر مستعد ابتلا به اختلالات روانپزشکی مرتبط با استرس مانند افسردگی، اختلال اضطراب فراگیر، اختلال استرس حاد و اضطراب پس از سانحه هستند (هولدن، ۲۰۰۵). مدت زیادی است که پژوهشگران بیان میکنند این تفاوت به دلیل عوامل ژنتیکی، هورمونی، بیوشیمیایی و اجتماعی میباشد و پاسخهای متفاوت به رویدادهای استرسزای زندگی و راهبردهای مقابلهایِ متفاوتی که توسط مردان در مقابل زنان اتخاذ میشود در نهایت به تفاوتهای جنسی در بروز اختلالات مرتبط با استرس کمک میکند (کندلر و همکاران، ۲۰۰۱؛ نمروف و همکاران، ۲۰۰۶).
در تحقیقات به طور گسترده از مدلهای حیوانی برای مطالعه اثرات قرار گرفتن در معرض استرس بر جنبههای مختلف هورمونی، عصبیشیمیایی، عصبیزیستی و رفتاری استفاده شده است. عواملی که پاسخ استرس را تعیین میکنند عبارتند از نوع، مدت و ویژگیهای عوامل استرسزا، همچنین نژاد، سن حیوان و استعداد ژنتیکی آن (انیسمن و متسون، ۲۰۰۵). جنسیت حیوان در طول دهههای گذشته به عنوان عاملی مهم که بر پاسخ استرس تأثیر میگذارد، تصدیق شده است (دالا و همکاران، ۲۰۱۰).
پاسخ به استرس حاد عمدتاً موجب فعال شدن سیستم لوکوس سیرولئوس-نوراپینفرین (LC-NE) و محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال (HPA) میشود. ساختار لوکوس سیرولئوس در مغز از نظر جنسی دوشکلی است و لوکوس سیرولئوس زنان حجم و تعداد نورونهای بیشتری نسبت به مردان دارد (پینوس و همکاران، ۲۰۰۱). همچنین فعالیت عصبی آن در زنان نسبت به مردان به برخی از عوامل استرسزا بیشتر پاسخ میدهد که احتمالاً توسط فعالیت هورمون آزادکننده کورتیکوتروپین (CRH) تنظیم میشود (کرتیس و همکاران، ۲۰۰۶). از سوی دیگر به نظر میرسد فعالسازی محور HPA مسئول پاسخ آهستهتر به استرس باشد. این محور در عرض چند دقیقه پس از محرک استرسزا فعال و با آزادسازی CRH و آرژنین وازوپرسین (AVP) توسط هیپوتالاموس و متعاقباً آزادسازی آدرنوکورتیکوتروپین (ACTH) از هیپوفیز راهاندازی میشود.
فعالسازی طولانیمدت محور HPA به دلیل رویارویی مکرر یا مزمن با استرس میتواند منجر به فرسودگی سیستم پاسخ به استرس شود و بازگشت به تعادل حیاتی یا هومئوستازی را متوقف کند. استرس در این حالت غالباً اثرات مضری بر یکپارچگی و عملکرد مغز میگذارد؛ این اثرات شامل تغییر در فعالیت سیستمهای مونوآمینرژیک، تغییر در بازسازی دندریتیک و سیناپسی در هیپوکامپ و لوب پیشانی و همچنین در سطوح عصبزایی هیپوکامپ بزرگسالان است. این تغییرات در بسیاری از موارد با اختلالات رفتاری علائم افسردگی و نقص یادگیری و حافظه مرتبط میباشند.
@NeoSciensology
4.1K viewsedited 20:00
2021-12-08 23:00:38
آیا گیاهان دارای آگاهی هستند؟
عصبزیستشناسان گیاهی که میگویند گیاهان آگاهی دارند، همواره یک نکته را نادیده میگیرند و آن این است که مغز باید به یک درجهٔ مشخص از پیچیدگی ساختاری و عملکردی رسیده باشد تا آگاهی بتواند در آن ظهور کند؛ بنابراین گیاهان دارای آگاهی نیستند و البته نیازی هم به آگاهی ندارند. فاینبرگ و مالات (۲۰۱۶) برای فرگشت آگاهی در حیوانات فرضیهای جدید مطرح کردهاند و آناتومی مغز، پیچیدگی اعمال مغز و رفتارهای طیف وسیعی از حیوانات را مبنا قرار دادهاند و بر اساس آنها شاخصهایی را برای ظهور آگاهی مشخص نمودهاند. تنها موجوداتی که توانستند مشمول این شاخصها شوند عبارت بودند از مهرهداران (از جمله ماهیها)، بندپایان (مثلاً حشرات و خرچنگها) و سرپائیان (مثلاً اختاپوس و ماهیان مرکب). پژوهشگران بر همین اساس به این نتیجه رسیدهاند با توجه به سیستمهای نسبتاً سادهای که گیاهان دارند و عصب و نورون هم ندارند، احتمال این که آگاهی داشته باشند بسیار ناچیز و در واقع صفر است.
Source: Trends in Plant Science
@NeoSciensology
4.3K views20:00
2021-12-08 23:00:19
همهگیری چاقی، محصول ناسازگاری جهان مدرن با انسان
اکنون اغلب انسانها در محیطی زندگی میکنند که با محیطهایی که اجداد ما در آن فرگشت یافتهاند بسیار متفاوت است. توسعه فناوری و مدنیت موجب شده است بسیاری از سازگاریهای جسمی و روانی که ریشه در دوران فرگشتی دارند با زندگی مدرن ناسازگار شوند. در یادداشت پیشِ رو به بررسی یک جنبه از این ناسازگاریها میپردازیم.
@NeoSciensology
4.2K viewsedited 20:00
2021-11-29 21:40:42
جستجوی سریع و آسان کتاب های فیزیک بر اساس واژگان #کلیدی
https://t.me/Physlib
Quick and easy search in physics e_books based on the #key_word
مرجع جامع کانال های کتاب فیزیک
ارائه درخواست و ارتباط با ادمین:
@TOphyslibOT
در معرفی کانال به دوستان خود کوشا باشید
596 views18:40
2021-11-26 23:55:04
#سوپر_گروه_علمی اروتسی که محفلی دوستانه با بیش از ۸۲۰۰ عضو است، از شما دعوت میکند در صورت تمایل برای شرکت در مباحث جذاب علمی به این گروه بپیوندید.
وبینارها، کنفرانسها و سخنرانیهای رایگان در زمینههای علمی با حضور کارشناسان و اساتید از اقصی نقاط جهان!
لینک عضویت در #گروه_اروتسی:
https://t.me/joinchat/IBkdwU1R4PtMR274Z2iOTw
366 views20:55
2021-11-25 22:00:18
مدل پنج عاملی شخصیتاصطلاح شخصیت به الگوهای پایدار افکار، احساسات و رفتار اشاره میکند. مدل پنج عاملی شخصیت (FFM) یکی از الگوهای علمی برای مطالعه شخصیت است. شخصیت در این مدل با پنج ویژگی مشخص میشود که عبارتند از برونگرایی در مقابل درونگرایی، توافقپذیری در مقابل مخالفتجویی، روانرنجوری در مقابل ثبات عاطفی، وظیفهشناسی در مقابل سهلانگاری و پذیرای تجربه بودن در مقابل بسته بودن. این صفات گسترده سلسلهمراتبی هستند که دارای جنبههای جزییتری میباشند. برونگرایی شامل جنبههایی مانند خوش مشربی، جرأتمندی و بیان عواطف و افکار است. روانرنجوری منعکس کننده اضطراب، افسردگی، نوسانات عاطفی و زود رنجی است. وظیفهشناسی به انگیزه پیشرفت، برنامهریزی، پشتکار، سختکوشی و اطمینانپذیری اشاره میکند. پذیرای تجربه بودن با تخیل، کنجکاوی فکری و خلاقیت مشخص میشود و توافقپذیری شامل خیرخواهی، خشوع، تمایل به ارتقاء اجتماع، همدردی و اعتماد به دیگران است.
Source: World Psychiatry
@NeoSciensology
382 views19:00
2021-11-25 22:00:12
بازخرج عصبی؛ یک اصل سازماندهی اساسی مغزمایکل اندرسون، استاد علومشناختی دانشگاه وسترن این قضیه را مطرح کرده است که استفاده مجدد از بافت مغز برای اهدافی غیر از سازگاری اولیه آن نه فقط میتواند یک ویژگی فراگیر سازمان مغز باشد، بلکه میتواند به عنوان یک اصل سازماندهی مرکزی برای فرگشت مغز در عملکردهای شناختی بالاتر در نظر گرفته شود (اندرسون، ۲۰۱۰؛ ۲۰۱۴). او این ایده را فرضیه کلان باز آراستن (MDR) نامیده است. فرضیه MDR این نظر را بیان میکند که اغلب مسیرهای توسعه فرگشتی ممکن است استفاده مجدد از اجزای موجود برای کارهای جدید را به ایجاد مدارهای جدید ترجیح دهند. یکی از مهمترین پیشبینیهای MDR که با شواهد تجربی قابلتوجهی پشتیبانی میشود این نظر است که یک ناحیه مشخص مغز ممکن است شامل بسیاری از عملکردهای شناختی متنوع شود. اندرسون ناحیه بروکا را مثال میزند که به طور سنتی تصور میشود مسئول تولید گفتار است؛ اما مشخص شده است که در انواع دیگر وظایف شناختی و ادراکی-حرکتی مانند ترتیبگذاری کارها، آمادهسازی موتور حرکتی، تقلید کنش و شناخت اقدامات و بسیاری از اعمال دیگر فعال است. یک استنباط اساسی از این مسأله چنین است که یک وظیفه شناختی واحد اغلب توسط چند ناحیه مغزی کنترل میشود.
چندین نظریه دیگر برای بازخرج عصبی مطرح شده است. برای مثال فرضیهای به نام «بازیافت عصبی» را استانیسلاس دوآن استاد علوماعصاب شناختی ارائه کرده است. گرچه این فرضیه شبیه به فرضیه «کلان باز آراستن» اندرسون است، اما بیشتر به کارکردهای شناختی فرگشتیافته اخیر مانند خواندن و ریاضیات میپردازد تا اینکه یک دیدگاه فرگشتی بلندمدت برای استفاده مجدد از سلولهای مغز در نظر داشته باشد (دوآن، ۲۰۰۵). عملکردهای شناختی مانند خواندن و ریاضیات ممکن است دارای زمان فرگشتیِ کافی برای ایجاد مدارهای مغزی اختصاصی نبوده باشند، اما به نظر میرسد که دارای برخی خوشههای عصبی تخصصی هستند. بنابراین برای یادگیری خواندن یا انجام عملیات ریاضی این عملکردها باید بر مدارهای عصبی از قبل موجود با درجهای از انعطافپذیری عصبی تکیه کنند که میتواند از افکار و رویههای جدید پشتیبانی نماید.
برای مثال به نظر میرسد که عملیات ریاضی سطح بالا تا حدی به نواحی قشری در لوبهای گیجگاهی داخلی، لوب آهیانهای، شکنج زاویهای و شیار درون جداری (IPS) مربوط میشود. شیار درون جداری دارای نورونهایی است که به ترقیق (قابلیت تمایز بین یک، دو یا سه چیز) و انجام مقایسههای بزرگ بین مجموعههای کوچکتر و بزرگتر (تمایز بین ۲۵ چیز و ۵۰ چیز) اختصاص داده شدهاند. این دو فرآیند اصلی یک توانایی اساسی به نام نومروسیتی را تشکیل میدهند (کولیج و اورمن، ۲۰۱۲). بنابراین بازخرج عصبی میتواند یک ویژگی مهم و اساسی برای سازماندهی مغز باشد.
@NeoSciensology
323 views19:00
2021-11-19 21:30:55
کانال فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف.
—————-
: @philsharif
637 views18:30