Get Mystery Box with random crypto!

تاثیر ترتیب بدنیا آمدن روی بچه ها ⁨ ترتیب بدنیا آمدن بچه ها ت | پُرتال . نوروساینس . روانشناسی

تاثیر ترتیب بدنیا آمدن روی بچه ها

ترتیب بدنیا آمدن بچه ها تاثیر قابل توجهی روی احساسات و رفتار و شخصیت بچه ها میگذارد. در گذرگاه سرنوشت هر بچه در جایگاهی در خانواده به دنیا می آید و از این جایگاه او احساسات منحصر به فردی را تجربه خواهد کرد. هر جایگاه در این ترتیب مزایا و چالش های مربوط به خود را دارد. 
@Neuroscience_New
اولین فرزند خانواده تمام محبت خانواده را بدون اینکه با کسی شریک باشد از آن خود دارد که تا مدت زمانی ادامه می یابد و معمولا از نظر احساسی خیلی از این وضع منتفع میشود. او احساس میکند همه دوستش دارند و بنابراین حس امنیت و اعتماد به نفس دارد. این به او کمک میکند که وی در اجتماع خصوصیات یک رهبر موفق را داشته باشد.
@Neuroscience_New
بسیاری از رییس جمهور ها و رییس کمپانی های بزرگ بچه اول بوده اند. با این حال آنها با چالش هایی احساسی نیز در این جایگاه مواجه اند. والدین که در مواجهه با فرزند اول بی تجربه هستند معمولا از او انتظارات زیادی دارند. برای همین آنها معمولا حتی کوچکترین حرکت های او را نیز مورد نقد قرار میدهند و تمام حرکات او را زیر نظر دارند. بنابراین بچه ی اول احساس میکند که تحت فشار زیادی است تا موفق و کامل به نظر برسد و معمولا عشق را با موفقیت مساوی میپندارد. یعنی برای اینکه عشق والدین را به دست آورد باید ابتدا موفقیت را بدست آورد.
@Neuroscience_New
بچه ی اول معمولا حس از دست دادن شدیدی به هنگام بدنیا آمدن بچه ی بعدی دارد و باید از آن لحظه به بعد شاهد تقسیم شدن علاقه والدین میانشان باشد. او معمولا حسادت میکند چون بچه ی جدید توجه ویژه ای را به خود جلب میکند. حس معذب بودن میکند چون هر کاری کند بچه ی کوچکتر آن را ممکن است خراب کند. رنجور میشود چون خانواده از او انتظار دارند بهتر رفتار کند و کار بیشتری انجام دهد. با این حال یکی از تجارب خوبی که در این موقعیت کسب میکند غذا دادن به بچه ی کوچکتر است. این کار او را در زمینه ی علاقه و احساس نسبت به نیاز های دیگران را تقویت میکند.
@Neuroscience_New
بچه ی دوم اما از والدین آرامتر و مطمئن به نفس تر بهره مند میشود و به عنوان یک خردسال از توجه ویژه ی آنان لذت میبرد. او همچنین از بچه ی بزرگتر الگو برداری میکند. بعنوان نتیجه او ممکن است زودتر خواندن و نوشتن را یاد بگیرد. اگرچه او همیشه حس کمبود را احساس میکند چون او همیشه انگار روی سه چرخه نشسته و بچه ی بزرگتر روی دوچرخه و همیشه یک قدم از او جلوتر است. متاسفانه او درک نمیکند که علت این تفاوت در سن و سال است. او همیشه برای رسیدن به بچه ی اول تلاش میکند تا بتواند حس ارزشمندی بیابد. او نیز همیشه حسادت میکند چون بچه ی اول همیشه اولین موفقیت ها را به دست می آورد مثلا در یک بازی یا رفتن به دبیرستان و کنکور... و این موجب میشود توجه والدین در برهه هایی کاملا متمرکز روی اولی باشد و بچه ی دومی کاملا حس فراموش شدن کند. او همچنین همیشه حرف های درشت از فرزند بزرگتر که میخواهد اول بودن خود را حفط کند می شنود و همیشه رییس بازی های او را باید تحمل کند. 
@Neuroscience_New
بچه ی میانی هم از مزایایی بزرگتر بودن بهره مند میشود و هم از مزایای کوچکتر بودن. او میتواند از بچه های بزرگترش یاد بگیرد و تحت مراقبت آنها باشد و عین حال میتواند برای بچه های کوچکتر الگو باشد و آنها را نگهداری کند. ولی در این جایگاه او چالش های مربوط به خود را دارد. او بیشتر حسادت میکند چون هم بچه ی بزرگتر و هم بچه ی کوچکتر توجه بیشتری میطلبند و او ممکن است به چشم نیاید. مثلا زیاد دیده ایم که مادر در تکالیف به بچه ی بزرگتر کمک میکند در حالی که پدر در حال خواباندن بچه ی کوچکتر است و در این بین بچه ی میانی تنها مانده است. بچه ی میانی مدام در حال رقابت است چه با بزرگتر که از او جلوتر است و چه با کوچکتر که از او عقب تر است و ممکن است به او برسد. یک دوراهی دیگر نیز جلوی روی بچه ی میانی هست و آن اینکه چون او نه بزرگترین است و نه کوچکترین باید یک هویت منحصر به فرد برای خود پیدا کند. اینجا نکاتی هست برای والدین که به بچه های خود با هر ترتیب تولدی در رشدشان و در حس اعتماد به نفس کمک کنند. 
@Neuroscience_New
بچه اولی ها: از انتظار بیش از حد از آنها بپرهیزید و علاقه تان را بدون قید و شرط به آنها معطوف بدارید. اطمینان بدهید که به او و بچه ی جدید به یک اندازه علاقه و توجه دارید. به او ویدیو هایی از خودش نشان دهید که در زمان کودکی او نیز به همان اندازه بچه ی جدید از او مراقبت میکردید. برای او کمی فضای شخصی در نظر بگیرید که بچه ی کوچک همیشه مزاحم او نباشد.