Get Mystery Box with random crypto!

اصلِ 'کاری بکن!' زمانی که دبیرستان بودم، معلم ریاضی‌مان، آقا | مدیریت رفتار سازمانی

اصلِ "کاری بکن!"

زمانی که دبیرستان بودم، معلم ریاضی‌مان، آقای پک وود، همیشه می‌گفت: "اگر در مسئله‌ای گیر کردید، ننشینید به آن فکر کنید. شروع کنید رویش کار کنید، حتی اگر نمی‌دانید چه کار دارید می‌کنید. خودِ این کار کردن در نهایت باعث می‌شود افکار درستی در ذهن شما پیدا بشود."

اگر می‌خواهید کاری انجام دهید اما احساس می‌کنید انگیزه یا الهامی برای آن ندارید، آنگاه پیش خودتان فکر می‌کنید دخل‌تان آمده است. کاری نیست که بتوانید برایش انجام دهید مگر اینکه یک رویداد مهم اساسی در زندگی‌تان رخ دهد که باعث شود انگیزه پیدا کنید، از روی کاناپه بلند شوید و کاری کنید.

اگر برای ایجاد یک تغییر بزرگ در زندگی‌تان انگیزه کافی ندارید کاری بکنید، هرکاری. سپس از پیامدهای ناشی از آن کار به عنوان عاملی برای ایجاد انگیزه در خودتان استفاده کنید. من به این می‌گویم اصل "کاری بکن".

تیم فریس، نویسنده آمریکایی، داستانی را نقل می کرد درباره نویسنده‌ای که بیش از ۷۰ رمان نوشته بود. کسی از آن رمان‌نویس پرسیده بود چگونه توانسته این‌قدر پیگیر و مداوم بنویسد و همچنان انگیزه و خلاقیتش را حفظ کند. او در پاسخ گفته بود: "روزی ۲۰۰ کلمه ناقابل، همین!". نکته این بود که اگر خودش را وادار می کرد روزی ۲۰۰ کلمه بنویسد در مقایسه با حالتی که هیچ چیز نمی‌نوشت، انگیزه و الهام خیلی بیشتری می‌داشت و سپس یک روز چشم باز می کرد و می‌دید هزاران کلمه روی کاغذ دارد.

اگر از اصل "کاری بکن" پیروی کنیم، شکست بی‌اهمیت جلوه می‌کند. وقتی معیار موفقیت صرفاً عمل کردن باشد، وقتی هر نتیجه‌ای نوعی پیشرفت به حساب آید و مهم باشد، وقتی الهام را نوعی پاداش بدانیم و نه پیش‌نیاز، خود را به جلو رانده ایم؛. ما با شکست مشکلی نخواهیم داشت زیرا شکست ما را پیش خواهد برد.

هنر ظریف بی‌خیالی
مارک منسون
@organizationalbehavior