Get Mystery Box with random crypto!

سیاست و جامعه. علی مرشدی‌زاد

لوگوی کانال تلگرام politicsandsociety — سیاست و جامعه. علی مرشدی‌زاد س
لوگوی کانال تلگرام politicsandsociety — سیاست و جامعه. علی مرشدی‌زاد
آدرس کانال: @politicsandsociety
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 379
توضیحات از کانال

استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز است

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2020-09-16 16:01:25
نهمین همایش مهر مولانا؛ اخلاق و صلح پایدار

سخنرانان:

مصطفی ملکیان
تامس نیگل
تی.ام.اسکنلن
جاشوا کوهن
جواد حیدری

همراه با اجرای "آواز صلح" توسط ارکستر ملی ویژه ایران (نیك‌آوا)

زمان: دوشنبه ۳۱ شهریورماه ۱۳۹۹ همزمان با روز جهانی صلح، ساعت ۲۰:۰۰

پخش در:

آپارات
اینستاگرام
یوتیوب


#سروش_مولانا
#مهر_مولانا
#روز_جهانی_صلح
#همایش_مجازی


@sorooshemewlana
410 views13:01
باز کردن / نظر دهید
2020-09-15 06:17:56 جستجوی موزیک در آهنگیفای
406 views03:17
باز کردن / نظر دهید
2020-09-13 08:00:25 جستجوی موزیک در آهنگیفای
464 views05:00
باز کردن / نظر دهید
2020-09-10 21:02:36 ایران اسیرِ کابوس است!

محمّد حسین کریمی پور

۱- قواعد بازی جهانی، حاصل برآیند تنازع قدرتها‌ست. تغییر قواعدِ بازی بنفع خود بدون کسب برتری اقتصادی/نظامی ممکن نیست. آمریکا با بهره از اقتصاد قوی، توان نو آوری، دست برتر در هر دو‌جنگ‌ جهانی، جنگ سرد و ایجاد بلوک غرب، نظم موجودِ آمریکائی و‌ دلار محور را هوشیارانه آجر به آجر ساخت و چنددهه حفظ کرد.

۲- انگلیس، فرانسه و اروپای غربی شرکای این کمپانی بودند.آلمان، ژاپن و کره در سایه آن برخاستند و‌سهامدار شدند. چین ابتدا با آن جنگید ولی بعد آنرا نردبان ترقی یافت بر آن جهید و بالا رفت. شوروی و بلوک شرق، کره شمالی و‌ ایران در تخریب آن کوشیدند. اما برای غلبه بر آمریکا و شرکا، مهارت، وزن و‌ خزانه وافی نداشتند. حریف رویشان افتاد و‌ در ماندند. در دنیای ناعادلانه آمریکائی، موضع و مدل بازی حکومت ها فرق می کرد. سرنوشت ملت هاشان هم!

۳- هیچ نظمی ابدی نبوده و نیست. آمریکا، متحدان و اتحادهایش تدریجا ضعیف می شوند. اتحادیه اروپا، رویای ابر قدرتی را وا نهاده. چین و‌امثال هند و اندونزی در کار طلوعند. بازیگران کوچک و آماده ای چون سنگاپور، اسرائیل، قطر و امارات، پر رنگ می شوند. چین چنان وزن گرفته که تغییر تعادلات جهانی در ربع قرن پیش رو، ناگزیر می نماید . دنیای نیمه دوم قرن، بعیدست آنقدر آمریکائی باشد که بود. کشورها در تب و‌تاب پیش بینی روند آینده و باز تعریف جایگاه خود برای دوران انتقال و دنیای جدید اند. نظمی جدید در کار تولد است.

۴- به یُمن تغییر راهبرد صدور انقلاب به استراتژی تقویت چین، اژدها چهار دهه رشد ممتد اقتصاد را پشت سر نهاده. آن کشور فقیر و‌گرسنه دهه ۷۰، حالا سهمش از اقتصاد جهانی به ۱۵٪ نزدیک می شود. دومین بودجه دفاعی دنیا را دارد که از مجموع روسیه، انگلیس و فرانسه بیشترست! در تمام این سالها با همین قواعد دنیایِ آمریکائی کج دار و‌مریز، بازی کرده و قوی شده. هنوز هوشمندانه و فروتنانه منکرست که ابر قدرت شده یا در صددست جای آمریکا را بگیرد. چینِ عاقل، لاجرم ابر قدرت خواهد شد و اکنون نیز قدرت دوم جهانست.

۵-ایران که حتی ۰/۵٪ اقتصاد یا ۱٪ بودجه دفاعی دنیا را نداشت، بجای تمرکز بر تقویت خود، دنبال تغییر قواعد بازی رفت. جنگ طولانی و بی برنامه با نظم جهانی آمریکایی، ریشه های ایران را فرسوده. خزانه خالی، فساد فراگیر، سرمایه اجتماعی ضعیف، دشمن زیاد، متحد مفقود، سرمایه و‌مغزها در حال فرار، چالش ها زورآور و‌بندهای تحریم محکم است. حکومت کُند و‌ ناهوشمند می نماید و‌ ناتوانِ از حل مساله است.
اینجا ایستاده ایم چون دنیا را نشناخته ، بازیگوشانه تعادلات ریاضی قدرت را انکار و بدنبال سراب دویده ایم. روزگارمان جوریست که هر که به ما می رسد، نه فقط چین و روسیه بل سریلانکا و عراق بدون توجه به منافع ما، خرِ خود می راند. ضعیف ترین کشورهای جهان، حقوق بدیهی ما (حتی حق تسلط بر اموالمان) را بدون ترس از عواقب، نقض می کند. تا بدل به کشوری فرصت جو، حسابگر و‌ واقع نگر نشویم، آب به آسیاب هر که باشد، گندم ما آرد نمی شود.

۶- ایران عقب افتاد و‌گرفتار اوهام شد . دار و ندارمان را در نبردهایی باخته ایم که اولویت ما نبودند. در کوره راههایی روانیم که به هیچ جا نمی رسد. گرفتار بحرانهایی هستیم که دیگران قرنهاست پرونده اش را بسته اند. گویی طلسمی سیاه بر جان ما مستولیست. اگر می خواهیم طومار این کهن دیار بهم نپیچد، آب را باید به جوی گرداند. دشوار ولی ممکنست. چالش هایمان متعدد و سنگین اند. اما در نیروی انسانی، زیر ساخت ها، موقعیت ژئوپلتیک، پتانسیل تولید، منابع، حجم بازار و اندوخته تمدنی مزایایی داریم. اگر عاقل باشیم، اینها به کار می آیند. محتاج تغییر از درونیم، تغییر در نگرشمان به جهان و شیوه حکمرانی. باید چالش ها را برسمیت بشناسیم. باید جمهوریت مرده را زنده کنیم و ساختار حکمرانی را با شرائط قرن ۲۱ متناسب کنیم. باید وزن خود و‌تناسبش با دیگر بازیگران منطقه و جهان را بفهمیم . باید راهبردهایی منطبق با واقعیات و اهدافی متناسب با منافع ملی اتخاذ کنیم. باید کاری کنیم ملت احساس پیشرفت کند و راضی باشد. باید اوهام و خیالات را وانهیم!

خدا ایران را از شر دشمنان بیگانه و خودی حفظ کند! آمین!

https://t.me/M_H_Karimipour
526 views18:02
باز کردن / نظر دهید
2020-09-07 23:46:57 https://telegra.ph/-09-03-673

https://t.me/politicsandsociety
488 views20:46
باز کردن / نظر دهید
2020-09-05 23:18:45 این حکایت از گلستان را اواخر سال ۱۳۹۶ در این کانال منتشر کردم.
دیدم خواندن دوباره آن خالی از لطف نیست و شاید الان که روز پانزدهم شهریور سال ۱۳۹۹ است، ملموس‌تر و قابل فهم تر باشد. اگر عمری باشد، در آینده نیز وقتی خیلی خیلی ملموس‌تر شد باز هم به اشتراک خواهم گذاشت. با تامل و حوصله بخوانید.

برگی از متون ادب پارسی

یکی را از ملوک عجم حکایت کنند که دست تطاول به مال رعیت دراز کرده بود و جور و اذیت آغاز کرده تا به جایی که خلق از مکاید فعلش به جهان برفتند و از کربت جورش راه غربت گرفتند. چون رعیت کم شد، ارتفاع ولایت نقصان پذیرفت و خزانه تهی ماند و دشمنان زور آوردند.

هر که فریادرس روز مصیبت خواهد

گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش

بنده‌ی حلقه به گوش ار ننوازی برود

لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش

باری به مجلس او در کتاب شاهنامه همی‌خواندند در زوال مملکت ضحّاک و عهد فریدون. وزیر ملک را پرسید: هیچ توان دانستن که فریدون که گنج و ملک و حشم نداشت چگونه برو مملکت مقرر شد؟ گفت: آن چنان که شنیدی، خلقی برو به تعصب گرد آمدند و تقویت کردند و پادشاهی یافت. گفت: ای ملک چو گرد آمدن خلقی موجب پادشاهی‌ست، تو مر خلق را پریشان برای چه می‌کنی؟ مگر سر پادشاهی کردن نداری؟

همان به که لشکر به جان پروری

که سلطان به لشکر کند سروری

ملک گفت: موجب گرد آمدن سپاه و رعیت چه باشد؟ گفت: پادشه را کرم باید تا برو گرد آیند، و رحمت، تا در پناه دولتش ایمن نشینند، و ترا این هر دو نیست.

نکند جورپیشه سلطانی

که نیاید ز گرگ چوپانی

پادشاهی که طرح ظلم افکند

پای دیوار ملک خویش بکند

ملک را پند وزیر ناصح موافق طبع مخالف نیامد. روی از این سخن در هم کشید و به زندانش فرستاد. بسی برنیامد که بنی عمّ سلطان به منازعت خاستند و ملک پدر خواستند. قومی که از دست تطاول او به جان آمده بودند و پریشان شده، بر ایشان گرد آمدند و تقویت کردند، تا ملک از تصرف این به در رفت و بر آنان مقرر شد.

پادشاهی کو روا دارد ستم بر زیر دست

دوستدارش روز سختی دشمن زورآورست

با رعیت صلح کن وز جنگ خصم ایمن نشین

زان که شاهنشاه عادل را رعیت لشکرست

گلستان سعدی
https://t.me/politicsandsociety
1.0K viewsedited  20:18
باز کردن / نظر دهید