سروش یا داوری؟ بخش اول یادداشت حامد زارع در صفحه گفتمان روزنام | رضا داوري اردكاني
سروش یا داوری؟ بخش اول
یادداشت حامد زارع در صفحه گفتمان روزنامه سازندگی
بیست سال پیش اکبر گنجی برای خشنودی عبدالکریم سروش و تقرب بیشتر به آستان استاد، در مقالهای بیسر و ته، رضا داوری اردکانی را معلم خشونت نامید. گنجی در آن سالها که سالهای اصلاح بود نیازی نمیدید برای مدعای خود دلیلی بیاورد و بی آنکه حداقل نگاهی به سیاهه آثار داوری اردکانی بیندازد، این حکم سیاسی را درباره فیلسوف معاصر صادر کرده بود. امروز آقای رضا خجسته رحیمی در مقالهای که نمیتوان آن را همانند مقاله دو دهه پیش گنجی بی سر و ته و بدون ارجاع به متن آثار داوری نامید، همان سخنان گنجی را با بیانی ظاهرا غیرایدئولوژیک و کلماتی شکیلتر و جملاتی مبینتر بیان کرده است. اگر از این نکته درگذریم که مقاله این روزنامهنگار نیز همانند مقاله گنجی مندرج در تحت سروشیسم و لاجرم طبقهبندی شده در پیکار روشنفکری دینی با خرد فلسفی معاصر است، اما از این نکته نمیتوان درگذشت که اگر چند سال زمان لازم بود تا سستبنیادی سخنان گنجی روشن شود، بیبنیادی سخنان سردبیر مجله اندیشه پویا در مقاله «فیلسوف حکومت استثنائی اسلامی» از هماکنون روشن است و او در نگارش این مقاله ظاهرا علمی، تنها به تکرار طنینی مرده در تاریخ اندیشه معاصر ایران اکتفا کرده است.
به نظر میرسدکه مقاله مذکور بیش از هر چیز یک تحریف سترگ باشد، تحریف نه از این بابت که در نوشتار و گفتار داوری اردکانی که در مقاله استفاده شده، تغییری داده شده باشد، که ابتنا بر خطوط نوشته شده فیلسوفان و جدا کردن جملات آنان از بستر یکپارچه ذهنیت آنان، کار پیچیدهای نیست و هر روزنامهنویسی را یارای آن است که با جمعآوری سخنان و تکه تکه کردن آنان از بستر زمانی خود، حکم به اشتباه و انکسار اندیشه امروز هر چیزی یا هر کسی دهد. اما منظور از تحریف، وارونهسازی یک واقعیت است که نه تنها منطبق بر مواد و مصالح تاریخ اندیشه معاصر ایران نیست، بلکه تلاشی غرضورزانه برای تغییر دادن جایگاه سروش و داوری در چهل سال اخیر است.
نویسنده با مفروض گرفتن قرائت روشنفکری دینی به عنوان تفسیر دموکراتیک از جمهوری اسلامی و قرار دادن داوری در جایگاه مفسر غیردموکراتیک و معلم خشنونت در جمهوری اسلامی، در یک تقریر خلاف واقع و البته فوقالعاده اغراق شده، داوری اردکانی را «ایدئولوگ انقلاب اسلامی» و عجیبتر از آن «مفتی مذهبی» مینامد. این نامگذاریها که در بهترین حالت فرار رو به جلو برای نادیده گرفتن نقش عبدالکریم سروش به عنوان معلم جمهوری اسلامی در زمینه اعمال اراده سیاسی معطوف به انقلاب فرهنگی در گستره آموزش عالی به شمار میرود چنان غیرواقعی به نظر میرسد که نویسنده مقاله یا آگاهی نداشته و یا عامدا تغافل ورزیده و مهمترین کتاب داوری اردکانی را از دسترس بررسی مصون نگهداشته است! کتابی که در آن داوری اردکانی حساب خود را از همه تجددستیزان جدا میکند و به همین دلیل به کار نویسنده مقاله نمیآید.
@rezadavariardakani