2022-03-26 21:26:20
پارت ۳۱۴ ملکه کوچک
یعنی از خیلی وقت پیش داشت برای این روزا نقشه میکشید؟
این اتفاقات برنامهریزی شده بود تا من به اینجا برسم و کنار این آدم باشم؟
اصلاً این مرد کی بود چی از جون من و یاسر میخواست؟
نترسیدم نباید میترسیدم اگر ترس به من غلبه میکرد خودمو زندگیمو میباختم و من همچین چیزی نمی خواستم
پس چند قدم ازش دور تر شدم
۰رخی توی اتاق زدم و با صدای بلندی که کم از فریاد نداشت گفتم
_پس تو نقشه کشیدی برای من
برای یاسر برای زندگیم که از هم بپاشیش
که منو به اینجا برسونی آره ؟
نگاهم کرد و فاصله ای که بینمون بود و پر کرد و نزدیک تر شد و گفت
_ اگر بخوام با تو صادقانه حرف بزنم باید بگم آره
من از زمانی که دیدمت از تو خوشم میومد اینکه میدیدم یاسر چطور برای اینکه تو رو داشته باشه تقلا می کنه باعث میشد احساسی که بهت پیدا کرده بودم قوی و قوی تر بشه
من همیشه سر جنگ و ناسازگاری با یاسر داشتم و حضور تو توی زندگیش باعث میشد که خودم جرات بدم تا برای به دست آوردنت خودمو به آب و آتیش بزنم.
من تمام این راه اومدم تا تو به این جا برسی و کنار من باشی
مطمئن باش برای اینکه نظرتو عوض کنم هر کاری می کنم
هرکاری میکنم تا اینجا موندگار بشی هرکاری می کنم که به دستو بیارم
4.5K views18:26