[ معرفی مصطفی فرزانه ( م.ف.فرزانه) نویسنده و مترجم ]
مريم رييسدانا
صادق هدايت به رسم آن روزگار، عادت داشت با عبارت «يا هو»، «زياده قربانت» «يا حق» امضا كند. به راستي هم چه چيزي زيباتر از اينكه كلام را با نام حق آغاز كرد؟ بنابراين من نيز با يا حق شروع ميكنم. به قول آلبر كامو، نويسنده بايد در خدمت دو چيز باشد، حقيقت و آزادي. يا حق.
مصطفي فرزانه كه دوست داشت او را فري صدا كنند متولد ۱۱ تير ۱۳۰۸ در تجريش است و هفته گذشته 17 روز پيش از شب تولدش يعني ۲۸ تير در(كن، فرانسه) ديده بر اين جهان فاني فروبست. فرزانه آثار ادبي خود را «م. ف. فرزانه» امضا ميكرد و آثار سينمايي خود را فري فرزانه. نقش هدايت در گرايش فرزانه به متون ادبي و فلسفي مصطفي فرزانه دانشآموخته دبيرستان البرز تهران است. جواد فاضل، روزنامهنويس سرشناس آن دوران معلمش بوده. نمره انشاي خوبي به فرزانه ميدهد و سر كلاس تشويقش ميكند؛ حتي انشا را در مجلهاي منتشر ميكند. همين ميشود شور و شوق نوشتن در فرزانه نوجوان. روز ديگر در مدرسه، بحبوحه جنگ دوم، همكلاسي از پدر نقل ميكند كه ديشب در يكي از برنامههاي بي.بي.سي شنيده كه «ايرانيها بزرگترين نويسنده خودشان را نميشناسند.» مقصود صادق هدايت بوده است. از همان روز به دنبال كتابهاي هدايت ميرود ولي در هيچ كتابفروشياي اثري از او نميتواند بيابد. يك سال بعد، معلم فلسفه فرزانه، صادق گوهرين، باني آشنايي فرزانه با هدايت ميشود، چون پرسشهاي مربوط به سارتر و اگزيستانسياليسم را نميتوانست پاسخ دهد. پس از آشنايي، هدايت استعداد فرزانه در ترجمه را كه در همان سنين شانزده، 17 سالگي متنهاي زرد براي مجلات ترجمه ميكرده و دستمزد ميگرفته، به سوي متون ادبي و فلسفي سوق ميدهد. البته پيش از هدايت مرتضي كيوان اين تلنگر را به ذهن او ميزند. «صادق هدايت مثل يك برادر بزرگ، مثل يك پدر» (1) با فرزانه شاگرد مدرسه متوسطه و بعدها دانشجوي ساده رفتار و نشست و برخاست ميكرده. چهرهاي كه او از هدايت ديده ديگران، حتي دوستان نزديكش نديدهاند چون ترسيمي كه او از هدايت ميكند، بسيار متفاوت است. سال اول دانشگاه (سال ۱۹۵۰، چند سالي پس از جنگ دوم) رشته حقوق است كه هدايت كمكش ميكند براي ادامه تحصيل به فرانسه برود. سال ۱۹۵۱، هدايت به فرانسه وارد ميشود و ديدارهاي ايشان از سر گرفته ميشود. كافهنشيني، پاريسگردي، مكانهاي خاص و...