Get Mystery Box with random crypto!

صفحه سوم «زكي‌سه! آن دوره ديگر تمام شد. اينها نه تنها ديگر م | هفت اقلیم (سعید معدنی)

صفحه سوم

«زكي‌سه! آن دوره ديگر تمام شد. اينها نه تنها ديگر معلومات خطي‌شان را به من نشان نمي‌دهند بلكه چاپ شده‌اش را هم به زور به دستم مي‌دهند؛ لوله هنگشان آنقدر آب برداشته كه خدا را بنده نيستند.»(9) 
و با تسلط نبوغ‌آميزش بر زبان‌ها و لهجه‌هاي ايراني هر از گاهي موردي از آنها را استفاده مي‌كرده. 
«گاسم جالب باشد. معلومات ژاك گوتيه را هم خوانده‌ام.»(10) 
گاسم جالب باشد. معلومات ژاك گوتيه را هم خوانده‌ام.»(10) 
«گاسم» اصطلاحي شيرازي به معني شايد و هنوز كاربرد دارد.
آموزش درست‌نويسي كلمات 
«مثلا چاپخانه يعني جايي كه چيز چاپ مي‌كنند، اگر چاپ و خانه را سوا بنويسي مي‌شود دو لغت، يا آبجو يك كلمه است، آب و جو را جدا از هم بنويسي معني‌شان عوض مي‌شود.»(11) 
- آموزش نويسندگي:
«سخت‌ترين كارها كه پايه نوول و رمان‌نويسي است، ساختن پرسناژ است. وقتي پرسناژ واقعي داشتي، همه جور بلا مي‌تواني به سرش بياوري. تازه براي وصف يك منظره يا اتفاق هم بايد قابل‌قبول بودنش را در نظر گرفت. چه برسد به پرسناژ يك داستان. »(12) 
تاثيرگذاري هدايت بر ادبيات فارسي. 
هدايت را در نگاه كلان مي‌توان يك اثر در نظر گرفت. اثري مجموع از شكل زيستش، مرگش، آثارش و اشارات روشنگرش. مجموعه هدايت به مثابه يك اثر بيشترين تاثير را بر نويسندگان ايران در تمام دوران‌ها گذاشته است. به تعبير محمود دولت‌آبادي «همه ما از تاريكخانه هدايت بيرون آمده‌ايم.» بنابراين خيلي طبيعي است كه فرزانه نيز در مقام شاگرد و در پيوند و معاشرت نزديك با معلم خود زير نفوذ اين تاثير بوده باشد. با يك نگاه دم دستي حتي به نام آثار فرزانه مي‌توان به سهولت رد اين اثرگذاري را مشاهده كرد. به عنوان نمونه مي‌توان اشاره كرد به عنوان فيلم كوتاه «كوروش كبير»، احتمالا سومين اثر سينمايي فرزانه. ما همه خوب مي‌دانيم هدايت تحسين عميقي به ايران باستان داشت و از معدود نويسندگان پارسي‌زبان است كه زبان پهلوي مي‌دانست و پژوهش‌هاي مفيدي در اين حوزه انجام داد و كتاب‌هايي نيز از خود به يادگار گذاشت. يا فيلم ديگري از فرزانه با عنوان «زن و حيوان» كه يادآور نام اثري از هدايت است با عنوان «انسان و حيوان».
تاثير هدايت در آثار ادبي فرزانه
در آثار ادبي فرزانه اين تاثيرپذيري را به شكل آگرانديسمان مي‌بينيم. شاهد مثالش از نوشتار خودش در مقدمه كتابش «آشنايي با صادق هدايت» درباره رمان «چاردرد». فرزانه مي‌نويسد: «در مقدمه چاردرد دو نكته را تذكر دادم: اينكه فصل دوم آن (مريم) را هدايت در اوايل سال ۱۹۵۰ در تهران تصحيح كرده بود و ديگر آنكه خاطرات آخرين ملاقات‌هايم با صادق هدايت را در قسمت چهارم (رضي) آورده‌ام و به علت شكل داستاني كتاب، اسم و محل ملاقات و رفتار و كردار هدايت را با بياني غيروقايع‌نگاري نقل كرده‌ام - گو اينكه در شرح آنها به قدري صداقت به كار برده بودم كه حقيقت بر واقعيت مي‌چربيد و قاعدتا براي علاقه‌مندان به صادق هدايت مي‌توانست از يك يادبودنامه ساده جالب‌تر باشد.» 
بسياري از داستان‌نويسان ايران خواسته يا ناخواسته از زير سايه، زير شنل يا از دل تاريكخانه هدايت بيرون آمده‌اند. اميدوارم در اين نظر اغراق نكرده باشم و تصور مي‌كنم چنين نباشد. دولت‌آبادي در توضيح تعبير خود از حضور مستدام هدايت در ادبيات داستاني ايران شرح داده: «اينكه من گفتم كه همه ما از تاريكخانه هدايت بيرون آمده‌ايم، دو جنبه مختلف دارد؛ يكي اينكه ما در تاريكخانه باقي مانده‌ايم. همان تاريكخانه‌اي كه هدايت مي‌گويد؛ «دردهايي كه من داشتم، با بار موروثي كه زيرش خميده شده بودم را آنها نمي‌توانند، بفهمند. خستگي پدرانم در من باقي مانده بود و نوستالژي اين گذشته را در خود حس مي‌كردم.» دولت‌آبادي سپس ادامه مي‌دهد «ديگر جنبه‌اي كه من مي‌گويم ما از تاريكخانه هدايت بيرون آمده‌ايم، معطوف به آن است كه ما ديگر نمي‌خواهيم در آن تاريكخانه باقي بمانيم و خودمان را از درون فرسوده كنيم تا سرانجام منجر شود به داستان زنده‌ به‌گور هدايت. پس از آن بيرون بياييم.»(13) آيا به واقع نسل‌هاي نويسندگان ايراني پس از هدايت موفق شده‌اند از آن تاريكخانه بيرون بيايند؟ آيا در آثاري كه پس از او خلق شده عصيان بر ادبيات را مي‌بينيم؟(14) آيا پس از ما و در آثار نيز مي‌گويند «دنياي غريب پيرامونش از هذيان كدام تخيل برخاسته است؟»(15) 
به هر حال، كتاب «آشنايي با صادق هدايت» با اشارات روشنگرش به شخصيت منحصربه‌فرد هدايت منبع دقيق و شفافي است تا بتوانيم به شناخت بهتري از شخصيت كاريزماتيك هدايت برسيم. مختصات صاف و روشني كه به برخي از آنها در بالا اشاره شد چونان پروژكتوري است كه بر صحنه ادبيات اتوبيوگرافيك ايران افتاده و ريزساخت‌هاي شخصيت مشهورترين نويسنده ايران را به ما نشان مي‌دهد. 

 @Saeed_Maadani

ادامه صفحه چهارم(آخر)