Get Mystery Box with random crypto!

بدنی از میخ آویزانِ کوچه دهان را بدوزید دختری ابله در دل ش | شادی

بدنی از میخ آویزانِ کوچه
دهان را بدوزید
دختری ابله در دل
شاهکار جهان میشود

پسری با نام پدر
چهار اصول از قانون بودن
که میگذریم
در پس هر دیوار
که دیده نمیشویم
خار از چشم دوست یا رفیق
شیر از پستان ،سینه به سینه حرف می کند لغتنامه ی روزگار

آویزانند
من
روبه تو از چنگال غذا که می خورید

بگذرید از شب و لالایی شانه بر زانو
بگذارید از مهتابِ نیم وقت
زهدان‌ زنی که در بدن مرد خواب تخته چوب می بیند
با دار از طناب نابُ ترس
تو سنگباران میشوی
لای پای من
لای پای شکسته ی خوابِ مادر
از خود سوخته های پوست
تا قرص های تنهایی ،به وقت ماندن
خواب آلوده ترین حس،در سینه ی توست

شادی