2021-05-30 21:04:17
خوشبختی ناگهانی
(بخش اول)
محمد حسینی نژاد
در زبان فارسی، انگلیسی و عربی برای مفهوم ترکیبی «بدبختی ناگهانی» واژههایی ساخته شده:
در فارسی و عربی "مصیبت"، "بلا"، "فاجعه"، "كارثة" داریم و در انگلیسی: "disaster"، "misadventure"، "calamity".
اما برای «خوشبختی ناگهانی» واژهای اختصاصی که بیانگر ترکیبِ دو مفهومیِ «خوشبختی» و «ناگهانی بودن» باشد، نیست. دلیل آن نسبتاً واضح است. دستگاه زبانی برای مفاهیم پرکاربرد واژهسازی میکند و برای مفاهیم کم کاربرد از ترکیب چند واژه بهره میگیرد تا زمانی که کاربرد آن افزایش یابد و واژهای درخور آن ساخته شود.
مثالها و مصادیق بدبختی ناگهانی یا همان مصیبت و بلا فراوانند: مرگ عزیزان، ورشکستی، بیماریهای سخت، جنگ و .... اما برای مفهوم ترکیبی «خوشبختی ناگهانی» مصادیق کمی داریم یا اصلاََ وجود ندارد: به یک باره ثروتمند شدن (اگر ثروت را عامل اصلی خوشبختی بدانیم)، یافتن ناگهانی شریک زندگی که همه چیز تمام باشد، زنده شدن عزیزان فوت شده و ...
اینجا سوال بنیادینی که مطرح میشود این است که چرا ما عمدتاً بدبختی را به طور ناگهانی ولی خوشبختی را به صورت تدریجی دریافت میکنیم؟
پاسخ این سوال به تعاریفی برمیگردد که ما از دو مفهوم بدبختی و خوشبختی داریم. تعاریف متفاوت و بعضاً متضادی از خوشبختی ارائه شده است. چیزی که با قطع و یقین میتوان گفت این است که خوشبختی با در نظر گرفتن ملاکها و معیارهای هر فردی، مفهومی نسبی است. میتوانیم نمونههای بسیاری را نام ببریم که افرادی خود را خوشبخت میدانند ولی از نگاه اطرافیانشان نگون بخت هستند و، بالعکس افرادی خود را بدبخت میدانند از نگاه مردم بسیار نیکبخت مینمایند.
عبارت «رضایت از زندگی» شاخصههایی دارد که میتواند در تعریف خوشبختی رضایت همگان را کسب کند: واضح و روشن است؛ شامل همه کسانی است که خود را خوشبخت میدانند و افرادی که از زندگیشان ناراضیاند از دایره خوشبختها خارج میکنند.
اما این تعریف هم برای پاسخ به آن سوال بنیادین (ناگهانی بودن بدبختی و تدریجی بودن خوشبختی) کافی نیست. فارغ از اینکه رضایت از زندگی چطور به دست میآید، خود مفهوم «رضایت» هم نیازمند موشکافی بیشتری است. یووال نوح هراری در کتاب «انسان خداگونه» این معنا از خوشبختی را اینگونه شرح داده:
«از نظر روانی، رضایت از زندگی به انتظارات وابسته است نه به شرایط عینی. زمانی که زندگی آرام و پررونقی را میگذارنیم [لزوماً] احساس خرسندی نمیکنیم بلکه این احساس وقتی به ما دست میدهد که واقعیت مطابق با انتظاراتمان میشود. خبر ناگوار این است که با بهبود شرایط زندگی انتظارات افزایش مییابد پیشرفتهای چشمگیری که آدمی در دهههای اخیر تجربه کرده است به انتظارات بیشتر تبدیل میشود نه رضایت بیشتر.»
خوشبختی به مفهوم «انتظار» گره خورده است. کنکاش در همین مفهوم میتواند پاسخ سوالمان را بدهد:
ما با اینکه میدانیم جهان و هستی انسان، مملو از انواع و اقسام رنجها و نارضایتیهاست، اما عمیقاً انتظار نگونبختی در زندگی را نداریم و دقیقاً به همین جهت است که بدبختی برایمان غیرمنتظره میشود.
از سویی دیگر باورهای مرسوم خصوصاً در آموزههای قانون جذب و ارتعاش به ما میقبولانند که باید انتظار خوشبختی را داشته باشیم و برای رسیدن به رضایت بیشتر از زندگی همواره لحظهشماری کنیم؛ اما نکته این است که در لحظه رسیدن به انتظاراتمان دیگر آن شوق و شعفی نداریم که معادل با غم و پریشانی فاجعهبار یک مصیبت باشد:
حس خوشبختی که یک مادر در هنگام تولد فرزندش دارد معادل با حس بدبختیای که او در هنگام از دست دادنش دارد، نیست. او ماهها و حتی سالها در انتظار به دست آوردنش بوده ولی انتظاری برای از دست دادنش را نداشته است.
موضوعات بخش دوم یادداشت:
- آراء شوپنهاور در معنای خوشبختی و بدبختی
- جایگاه «اختیار و حق انتخاب» در مساله ناگهانی بودن بدبختی و تدریجی بودن خوشبختی
#باور_مرسوم
#خوشبختی
#بدبختی
@shaghool_andisheh
456 viewsM. Hoseininejad, edited 18:04