آیا میتوان تعریفی همهکسپذیر از موسیقی فاخر و مبتذل ارائه کر | شاقول اندیشه
آیا میتوان تعریفی همهکسپذیر از موسیقی فاخر و مبتذل ارائه کرد؟ محمد حسینی نژاد
تعاریف متعدد و متنوعی از موسیقی فاخر و مبتذل ارائه شده. در این یادداشت با این پیشفرض پیش میرویم که فاخر و مبتذل دو تعریف مقابل هم هستند.
اخیراً ساسان حیدری، با نام مستعار ساسی مانکن، موزیک ویدئویی را با عنوان دکتر منتشر کرده که به روایت بسیاری از کارشناسان موسیقی و تربیتی میتوان صفت مبتذل را به آن نسبت داد. دلیل ذکر شده بدآموزیهایی است که در متن ترانه خطاب به کودکان مطرح شده: نوشیدن مشروبات الکلی و ترجیح اینستاگرام بر مطالعه کتاب و مواردی از این قبیل. اگر ما «بدآموزی» به معنای مرسومش را فاکتور کلیدی برای تعریف موسیقی مبتذل لحاظ کنیم، نمیتواند بین موسیقی و سایر ورودیهای ذهن از جمله رسانههای مجازی و متونی که اتفاقاً میتواند شامل کتاب هم بشود، تمایز ایجاد کند. در واقع بیشتر کسانی که این موزیک را مبتذل دانستهاند ـ که شامل بسیاری از طرفداران موسیقی رپ و پاپ هم شده ـ بدآموزیاش را به کلام موسیقی نسبت میدهند نه آهنگ آن. آنچه موسیقی را موسیقی کرده آهنگ است نه «معنای کلام». البته خود کلام ـ بدون لحاظ کردن معنا ـ بخشی از آهنگ محسوب میشود؛ آنچه توسط خواننده اجرا میشود: زیر و بمها و اوج و فرودهای کلمات و به طور کلی نحوه اجرای متن ترانه و آنچه توسط شاعر یا ترانهسرا صورت میگیرد: قافیه، سجع و آهنگ کلمات به کار رفته در متن ترانه همه در خدمت آهنگ موسیقی است. در این میان «معنای کلام» کمترین چیزی است که برای انتقال حس و حال موسیقی اهمیت دارد. شاهد این مدعا ترانههای محبوب و مشهور برای مخاطبانی است که متوجه معنای کلام نمیشوند. علاوه بر این نکته گاهی معنای متن ترانه درست در جهت مخالفِ حس و حالی است که آهنگ موسیقی به مخاطبش القاء میکند.
فاکتورهای دیگری برای سنجش ابتذال در موسیقی بیان شده: - ریتم تند یا رقصآور موسیقی - استفاده کردن یا نکردن از سازهای خاص - سفارشی بودن موسیقی - مصرفی بودن موسیقی - زیاد شنیده شدن توسط همه اقشار جامعه - و .... موارد مذکور اگر به دقت و به روشی منطقی بررسی شوند همگی دچار نوعی از خوددرگیری هستند که به تبع آن همهکسپذیری آنها را هم مورد خدشه قرار میدهد. با این وجود آیا میتوانیم ابتذال و فخر در موسیقی را امری کاملاً نسبی و سلیقهای بدانیم؟
محسن میرمهدی، آهنگساز و دانشآموخته دکترای فلسفه از آلمان در این خصوص پژوهشی انجام داده و طی یک ارائه یکی از معیارهای ابتذال در موسیقی را «زیاد شنیده شدن توسط عموم» مطرح کرده؛ این معیار بر پایه معنای لغوی مبتذل است. البته این معیار نیز با بررسی دقیق و عمیق از جنبه جامعیت و مانعیت دچار خوددرگیری است؛ مثلاً سمفونیهای بتهوون در طول بیش از 200 سال یکی از پرشنیدهترین موسیقیهای کلاسیک بوده با این حال صفت مبتذل را به خود نگرفته است.
اما میتوان همین معیار را با کمی تغییر به عنوان شاخصی ثابت لحاظ کرد: «زیاد شنیده شدن یک اثر موسیقایی در بازه بلندی از زمان» یا به تعبیر کوتاهتر: «ماندگاری موسیقی» سنجش ماندگاری یک موسیقی به دو عامل در کنار هم بستگی دارد: ۱- تعداد شنیده شدن توسط مخاطبان ۲- بازه زمانی شنیده شدن
اگر فقط عامل اول را ـ بدون در نظر گرفتن عامل دوم (بازه زمانی) ـ لحاظ کنیم همان معیار مرسوم برای ابتذال و مصرفی بودن موسیقی خواهد شد. اما با در نظر گرفتن اینکه یک قطعه موسیقایی در بازه زمانی طولانی همچنان بتواند مخاطب را برای بارهای متمادی برای شنیدن جلب کند اشاره به این نکته دارد که آن اثر ویژگیهایی دارد که ارضاء کنندهی عمیقترین و درونیترین حسهای انسانی است.