Get Mystery Box with random crypto!

#روایت_۱۰_مهر ۴ من سر در را نبودم. قسمتی از تجمع را همراهی ک | باشگاه شریف

#روایت_۱۰_مهر ۴


من سر در را نبودم. قسمتی از تجمع را همراهی کردم و ابتدای کار شعار تندی گفته نشد. اما از یک‌جایی به بعد شعارهای تند و فحش‌های رکیکی داده شد که درست است در شان دانشگاه و دانشجوی مملکت نیست، اما کاش ریشه‌یابی شود که این خشم و هیجان منفی از کجا نشات می‌گیرد و درجا برچسب لیدر و اغتشاش‌گر به افراد چسبانده نشود.

در ادامه هم وقتی جمعیت به وسط دانشگاه رسید و عده‌ای به سمت درب انرژی رفتند، یک‌دفعه صدای جیغ آمد و بچه‌ها داشتند می‌دویدند. رفتیم دم در ببینیم چه خبر است که دیدیم در بسته‌ است و حراست می‌‌گوید امکان خروج فراهم نیست، یا می‌توانید بروید ولی جانتان با خودتان است و سه نفر را دم در گرفته بودند. دو ون سر کوچه‌ای که منتهی به پارکینگ است وایساده بودند. بعد از گذشت زمانی شاید مثلا نیم ساعت اساتید نیز به در انرژی آمدند و شاهد واقعه‌ی وحشتناک شدند.

این آدم‌ها برایشان فرقی نمی‌کرد که چه کسی روبرویشان است و فقط می‌زدند و حمله می‌کردند. حراست را هم زدند و تنها کاری که داشتند می‌کردند ایجاد رعب و وحشت وصف‌ناپذیر بود.
پس از این‌که اساتید آمدند ون‌ها را از جلوی در بردند ولی افراد لباس شخصی هم‌چنان بودند.

بعد از این جریانات حوالی ساعت ۶ ۶:۳۰ اساتید تصمیم‌ گرفتند زنجیره‌ی انسانی ایجاد کنند برای حفاظت از بچه‌ها ما به دری که به ورودی پارکینگ می‌خورد رسیدیم و دیدیم بچه‌ها دم آسانسور اولی منتظر هستند، یک‌دفعه بچه‌ها از راه‌پله و آسانسور خارج شدند و فریاد زدند که نیروها داخل پارکینگ تله پهن کرده‌اند.

عده‌ای به سمت دانشکده اقتصاد فرار کردند و در را بسته دیدند و سپس همه به سمت دانشگاه دویدیم. اساتید همه به حال استیصال بودند و نمی‌دانستند چه کنند و حتی شنیده‌ها حاکی از آن است که بعضی‌ از آن‌ها نیز کتک خوردند. زمانی که بچه‌ها به پارکینگ رفتند عده‌ی زیادی را گرفتند و باقی از در فروشگاه فرار کردند.

در تمام این مدت صدای جیغ و گریه‌ی بچه‌ها می‌آمد و همه هراسان فقط می‌دویدند. تا این‌که به دانشگاه رفتیم و بچه‌ها پخش شدند در دانشکده‌ها و چمن‌ها گروه گروه نشستند.
تا این‌که وزیر علوم از راه رسید و هم‌زمان چند ون هم آمد که بچه‌ها را به خوابگاه می‌برد. اما بچه‌ها می‌ترسیدند که این ون‌ها نیز پایان خوشی نداشته باشند و از طرفی از خارج دانشگاه می‌گفتند اوضاع هم‌چنان خوب نیست.
پس از گذشت تقریبا ۲ ساعت حوالی ساعت ۸ گفتند فضا آرام‌تر است و می‌توانید گروه گروه خارج شوید و دست هم‌دیگر را نگیرید تا نشان‌ ندهید دانشجو هستید. در این زمان ما خارج شدیم و دیگر از داخل دانشگاه خبری ندارم.

https://t.me/AzzahraaMaktubat/2425

باشگاه شریف @sharifclub