Get Mystery Box with random crypto!

#دهه_کرامت #امام_رضا #مدح_امام_رضا @shere_aeini باره | اشعار ناب آئينے

#دهه_کرامت #امام_رضا #مدح_امام_رضا
@shere_aeini

بارها گفتم به خود دیدی که قسمت می‌شود
دیدنش نزدیکتر ساعت به ساعت می‌شود
بعدِ نیشابور قلبم  پُر حرارت می‌شود
عاقبت از دستِ من این کوپه راحت می‌شود

عشق وقتی که تو باشی بی‌نهایت می‌شود

یک نفر قبل از خودم در من تصرف کرده است
عشق را در شوق پیچیده  تعارف کرده است
وسعتِ روح مرا غرق تشرف کرده است
تا حرم را دیده‌ام قلبم توقف کرده است

باز هم اذن ورودی که عنایت می‌شود

یک طرف صوتِ تلاوتهای قاری‌ها و من
یک طرف مداح و آوای قناری‌ها و من
صحن در صحن است حال بی قراری‌ها و من
تا ضریحت مست از لحظه شماری‌ها و من

یاعلی می‌گویم اینجا و قیامت می‌شود

مثل این آئینه‌ها خود را شکستم آمدم
پیش این فواره‌ها قدری نشستم آمدم
تا ضریحت راه را از حفظ هستم آمدم
رو به سویت چشمهایم را که بستم آمدم

آمدم که آمدن‌هایت اجابت می‌شود

من به دنبالِ توام فیروزه‌کاری‌ها که نه
غرق در نام رضایم خوش‌نگاری‌ها که نه
دست خالی می‌روم از کفشداری‌ها که نه
می‌کَنم دل از همه از این نداری‌ها که نه

صدهزاران حج نصیب یک زیارت می‌شود

هرچه هست اینجا از اول تا به آخر دیدنی است
بال بالِ بچه‌ها مثل کبوتر دیدنی است
دُور دورِ دختران بر گرد مادر  دیدنی است
سُرسره بازیِ طفلان روی مرمر دیدنی است

چشم با این دیدنی‌ها غرق حیرت می‌شود

جبرئیل آمد حرم یک شب شفایش را گرفت
رفت میکائیل و اسرافیل جایش را گرفت
مرد کوری بود دیدم چشمهایش را گرفت
خادمی از دستِ معلولی عصایش را گرفت

ناز ما را کم بکش دارد که عادت می‌شود

بارها گفتم بده اینبار می‌گویم  بگیر
آنچه می‌دانی از آن بسیار می‌گویم  بگیر
این مَنیت را از این دیوار می‌گویم  بگیر
هرچه شد بر قامتم سربار می‌گویم بگیر

عاشقیِ ما تو را اسباب زحمت می‌شود

با کبوترهای تو هروقت قاطی می‌شوم
مثل این فواره غرقِ بی ثباتی می‌شوم
محوِ اوصاف تو و الطاف ذاتی می‌شوم
باز امشب خیره بر  مردی دهاتی می‌شوم

هرکه اینجا می‌رسد حتما که دعوت می‌شود

با خودش چادر نمازِ پیر‌زن آورده است
جانماز و عطر و تسبیح و کفن آورده است
روی انگشتش عقیقی از یمن آورده است
خرده پولی نذر آقا از وطن آورده است

آسمان از دیدنش غرق حسادت می‌شود

می‌کشد سوغاتی‌اش را بر ضریحت پیرمرد
می‌زند بوسه همینجا بر ضریحت پیرمرد
آمده در بین صف‌ها بر ضریحت پیرمرد
یک کفن آورد اما بر ضریحت پیر مرد

قبل آنیکه کشد دیدم خجالت می‌شود

گریه‌اش اُفتاد یادِ جسم عریان حسین
از خجالت آب شد پیرِ پریشان حسین
زیرِ ایوانت دلش رفته به ایوان حسین
ای به قربانت رضا و ای به قربان حسین

اشکهامان مرهم صدها جراحت می‌شود

شاعر:
#حسن_لطفی

===========================

اشعار ناب آئینے
@shere_aeini