Get Mystery Box with random crypto!

بدونِ شِکَر

لوگوی کانال تلگرام sugarffrree — بدونِ شِکَر
آدرس کانال: @sugarffrree
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 10.02K
توضیحات از کانال

چیزهایی می‌نویسم، نوشتن بلد نیستم. یکی از میلیون‌ها. پست‌ها از تجربیات زیسته‌ام هستند. اگر سکس یا خشونت آزارت می‌دهد، دنبالم نکن.
/ب.ش.

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 2

2024-03-13 22:27:14 دوستی گفت زشتی را با زیبایی تحقیر نکن. معناها را متضاد یا متناقض نبین. او که دوستش داری و زیباییش را می‌‌بینی، زشت هم است. تو تنهایی، وقتی میان جمعی و در اوج لذت از فردیت به یادِ یک دیگری. در شادی، اندوهگینی و در حسرتی‌ به موقعِ دارایی. آن دوست گفت تو مُرده‌ای، آن‌موقع که زندگی می‌کنی.
@sugarffrree
16.5K views19:27
باز کردن / نظر دهید
2024-03-03 21:25:31 سایکوپات در کوتاه مدت، تقریبا همیشه، پیروز است. اما در طولانی‌مدت او تقریباً همیشه افشا، پس-زده، تحقیر و حتی گاهی تنبیه می‌شود. این ممکن است زمانی بسیار طولانی طول بکشد و بسیاری در این مدت به دست او آزرده، استثمار، یا دچار آسیب شوند، قربانی‌ها.

- سایکوپات یا روان‌آزار فردی دچار به نوعی اختلال شخصیت است. مهم‌ترین ویژگی سایکوپات، نداشتن حس همدردی و نداشتن حس پشیمانی پس از آسیب زدن است. این افراد بدون حس ترحم، توانایی آزار دادن دیگران را دارند. (از ویکی‌پدیا)
@sugarffrree
19.7K views18:25
باز کردن / نظر دهید
2024-02-28 00:06:50 تعادل نمی‌میرد، هرچند بندباز از روی طناب سقوط کند. در تعادل شکی نیست، وجودش قطعی است. تعادل همان نسیمی است که از رویِ زمین‌های تفته و چاک‌ چاک کویر گاهی می‌گذرد. نه برایِ تغییر دادنِ برهوت، فقط برای یادآوری که مبادا (تو) بی‌تعادلی را باور کنی. تعادل هست، نمرده. نسیم قاصدِ کویر است، به یادآورنده‌ی فقدان، چیزی که کم‌رنگ، گم یا ناپدید شده؛ از کف رفته ولی هنوز نمُرده. به گواه خودش که جریان دارد، از روی زمین‌های چاک چاک و تفته.
@sugarffrree
23.4K views21:06
باز کردن / نظر دهید
2024-02-24 12:22:51 اصیل‌ترین نوعِ رنج، رنجی است که بی‌دلیل تجربه می‌کنی.
@sugarffrree
25.4K views09:22
باز کردن / نظر دهید
2024-02-11 18:48:57 «بهترین ورژنِ خودت باش.» کس‌خل گفت.
@sugarffrree
29.1K views15:48
باز کردن / نظر دهید
2024-02-09 19:37:43 از خشن‌ترین وجوه زندگی این‌که، بعضی آدم‌ها انتخاب نمی‌کنند که بدبخت بشوند یا باشند. آن‌ها بدبخت هستند.
@sugarffrree
30.0K views16:37
باز کردن / نظر دهید
2023-12-28 22:49:35 مرد جایی در مورد تجسم (embodiment) خواند، که می‌گفت درکِ ما از جهان وابسته به ارتباط فیزیکی‌مان با پیرامون است. او سعی کرد مفهوم را بهتر درک کند، پس یک روز را با بدنی تغییر یافته طی کرد. او عینک داشت، و آن روز عینکش را همراه نبرد و به جایِ کفش راحت همیشگی‌ در تمام روز دم‌پایی لاانگشتی پوشید، که پایش را می‌زد. یک قرص ریتالین هم خورد. اصلا سعی نکرد چیزی را تحلیل کند. تا هر جا توانست، مشاهده‌گر صرف بود. تفاوت‌ها را بدون قضاوت و تحلیل و رده‌بندی فقط ثبت کرد.

او جایی حس کرد که جهان اصلا آن قدر که گمان می‌کرد صلب یا اختصاصی نیست، و مشاهداتش از جهان به بدن او ربط دارد. به این هم فکر کرد که بدن او فهم او از مفهوم‌ها، و فهم او از مفهوم‌ها جهانش را می‌سازد. این‌که مثلا اگر روی ویلچر می‌نشست، قدِ کوتاه‌ (یا بلند)تری داشت، جهان برایش متفاوت می‌شد. ‏بعد به جهان انسان نابینا، جهان انسان ناشنوا، جهان انسان با حساسیت‌های حسی بالا، جهان انسان دگرحس، جهان انسان دگرجنس، جهان انسان مبهم‌جنس، جهان انسان فقیر، جهان انسان افسرده، جهان انسانِ تحریک-شده جنسی، جهان انسان مهاجر، جهان انسان چاق، جهان انسان لاغر و جهان انسان کم-هوش از فکر کرد. چرا گمان می‌کرد برای مثال انسان چاق یا دگرجنس‌گرا بدنی متفاوت دارد؟ به یاد آورد که جایی شنیده: «ما مثل هم نیستیم». بعد جواب داد بله و نه. بله، چون مثل همان حرف این هم در مورد تفاوت است. نه به همان دلیل که از همان اولین زخم‌ها آدم‌ها دیده بودند خون در تن حرکت می‌کند، اما کاشف گردش خون آدمی است در قرن‌های ۱۶ و ۱۷ میلادی. چرا؟ چون به جزئیات توجه کرد و نگاهی نظام‌مند در مورد گردش خون ارائه داد.

تجسم هم نگاهی است نظام‌مند به ارتباط تفاوت‌های جسمی/فراجسمی و اثر آن‌ها بر تفاوت‌های ادراکی و از جمله ادراک آن از جهان. نگاهی نظام‌مند که با نگاه شاعرانه/دور از نظام‌مندی «ما مثل هم نیستیم» عمیقاً تفاوت دارد. تفاوتی که در خاستگاه با «روش‌مندی» متمایز می‌شود، و در غایت با «کارآمدی».
‏«ما مثل هم نیستیم» نهایتا جمله‌ای زیبا است. اما توجه به دگرجهان بودن «دیگری» امکانی برای درک انسان‌هایی متفاوت با ما و دلیلی برای تسهیل هم‌زیستی است.

اگر به دگرجهان بودن انسان هم‌جنس‌گرا، ترنس، کم‌هوش یا اوتیست فکر می‌کنید، دیگر او را تحقیر نخواهید کرد، فقط به این دلیل که جهان شما شبیه به جهان او نیست.

@sugarffrree
38.6K views19:49
باز کردن / نظر دهید
2023-11-15 12:07:28 توالت خراب شده. صدای هرز رفتن آب را در کاسه می‌شنوی. از شناورش باید باشد، سیفون را که می‌کشی عقلش نمی‌رسد مخزن که پر شد آب را قطع کند. فلوترش از کار افتاده، قطع‌ نمی‌کند، مثل شبها که وقتی روی تخت، پتو را را رو می‌کشی و قصدِ خواب داری، ولی نمی‌شود. فلوترِ مغزت هم قطع نمی‌شود، نمی‌فهمد مخزن پر شده، این‌که باید تا صبح بخوابی. شاید کمی فضا برایش باز کرده باشی تا او باز بتواند تخیل کند، حرف بزند، شکایت کند، تحلیل‌ پشت تحلیل، طرح پشت طرح، چرند بسازد، ایده بریزد توی آن مخزن آزرده و تو با آن فلوتر خراب، یکی دو تا را انتخاب کنی و سیفون را بکشی روی بقیه.
استعاره را هم که کنار بگذاری لابد شباهتی‌ هست بین یک توالتِ خراب و مغزی که بَس نمی‌کند. استراحت ندارد این مغز. خاموش نمی‌شود، سرریز می‌کند مدام. تلف می‌شود، و درک این اتلاف بار سنگینی می‌گذارد روی شانه‌هایت، که فلانی، توی این قحطی، حیف نیست که هدرش می‌دهی!
زنگ میزنی یک نفر بیاید برای تعمیر.‌ میان‌سال به نظر می‌رسد و ماهر است. فلوتر فرنگی را در یک چشم بر هم زدن تعویض می‌کند. شاید آدم معقولی هم باشد. از آنهایی که مودب تصورشان می‌کنی، لابد در زندگی‌اش آدمی حامی هم هست، از این‌ها که دل زنی به او گرم است و پشت دوست‌هایشان می‌ایستند.
قطع کن فرنگی را درست می‌کند و بعد روی تراس با هم سیگاری دود می‌کنید. حس معاشرت با آدمی مسن‌تر از خودت را داری، مثلا مردی حوالیِ چهل و چند. فاصله‌ای بین خودتان می‌بینی. از دختر دو ساله‌اش که می‌گوید، سن و سالش را می‌پرسی. پاسخش کاسه سرت را لبریز می‌کند. سه سال از تو جوانتر است و خوب که دقت می‌کنی اصلا بیشتر از سنش نشان نمی‌دهد.
می‌گوید دیر اقدام کرده برای بچه‌دار شدن و کارشان به دوا و درمان کشیده. می‌گوید آدم بعد از خودش باید کسی را به یادگار بگذارد وگرنه برای چه کسی این همه کار می‌کنیم؟ راجع به چیزهایی حرف می‌زند که دلت می‌خواهد زودتر سیفون را بکشی، بشوید و با خود ببرد. حسابش را می‌گذاری کف دستش، او هم وسایلش را جمع می‌کند و می‌رود. تو می‌مانی و دو ته سیگارِ خاموش، فنجان قهوه‌ای با کفِ لک‌شده و ته‌مانده‌ای از بوی تن پیرمردی که از توِ جوان، سه سال کوچکتر است.
می‌نشینی و در آن سکوت چند صفحه‌ای از رمانی در تحسینِ کارآمد بودن را ورق می‌زنی و افکارِ پایان روز که حالا دارد اتفاق می‌افتاد و همیشه با روشن کردن چراغ هال همراه است، هجوم می‌آورند. صدای لبریز شدن‌شان را در کاسه سرت می‌شنوی.
آخرین ایده‌ها هنوز آن‌جا هستند. داستان پیرمردی در حوالی چهل سالگی که توالت تعمیر می‌کند و دوست دارد بچه تولید کند. به جزئیات وارد نمی‌شوی، سیفون را می‌کشی. صدای جوشیدن آب را می‌شنوی؛ مخزن خالی می‌شود و بعد دوباره شروع می‌کند به پر شدن.
@sugarffrree
25.0K views09:07
باز کردن / نظر دهید
2023-11-09 17:57:00 هیچ‌چیز اهمیتی ندارد. با این وجود،‌ این نمی‌تواند معیارِ زندگی باشد.
@sugarffrree
20.6K views14:57
باز کردن / نظر دهید
2023-11-07 15:28:39 کارما چیزی آماری است و نه در مورد «جبر و اختیار». این چیزی مشابه با احتمال افتادن بستنیِ یک بچه، یا تعداد دفعاتی که انسان در طول عمرش اسهال می‌شود، است. به همین دلیل نمی‌شود (و نباید) کارما را جدی گرفت.
@sugarffrree
22.2K views12:28
باز کردن / نظر دهید