Get Mystery Box with random crypto!

انجمن فرهنگی ادبی تبریز

لوگوی کانال تلگرام tabrizfarda — انجمن فرهنگی ادبی تبریز ا
لوگوی کانال تلگرام tabrizfarda — انجمن فرهنگی ادبی تبریز
آدرس کانال: @tabrizfarda
دسته بندی ها: اخبار , هنر
زبان: فارسی
مشترکین: 745
توضیحات از کانال

بهترین های ادبی،فرهنگی،اجتماعی،علمی
با رویکردی ویژه به فرهنگ وادب وهنر در #تبریز
کانال انجمن فرهنگی ادبی تبریز صرفا یک صفحه ی مجازی بوده و فعالیت خارج از دنیای مجازی ندارد
ارتباط با ادمین
@hassan_tabrizi_art
اینستاگرام .. 👇 👇 👇 👇
tabriz.farda

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 4

2021-03-21 16:03:02
بودور گلدی بهار فصلی

عالیم قاسم اوف

@tabrizfarda
924 views13:03
باز کردن / نظر دهید
2021-03-21 10:35:44
مروری بر شصت‌سال آهنگ‌سازی استاد فرهاد فخرالدینی

( زادهٔ ۲۱ اسفند ۱۳۱۶ #تبریز ) موسیقیدان، آهنگساز و رهبر ارکستر.

فخرالدیتی به مدت ۱۱ سال رهبر ارکستر ملی ایران بوده است
@tabrizfarda
797 viewsedited  07:35
باز کردن / نظر دهید
2021-03-21 08:10:39
در توضیح این عکس قدیمی نوشته شده
مرد مصری در حال فروش مومیایی کنار خیابان

@tabrizfarda
726 views05:10
باز کردن / نظر دهید
2021-03-21 08:09:08
#تبریز_قدیم

تبریز.. دوران قاجار

تصویری از مراسم سلام نوروزی در مقابل عکس پادشاه

@tabrizfarda
665 viewsedited  05:09
باز کردن / نظر دهید
2021-03-21 08:08:17
تولیدات چینی و نوستالژی دهه ی شصت

@tabrizfarda
442 views05:08
باز کردن / نظر دهید
2021-03-20 12:06:30 زمانه‌ی سیاه سپری می‌شود، روشنایی بر آستانه ایستاده است، باران می‌نشیند، آسمان صاف خواهد شد، آرامش فرت خواهد رسید و شوربختی ها پایان می‌گیرد...

اما تا این همه در رسد، چه رنج ها که بر ما نخواد رفت!

«وجدان بیدار»
#استفان_تسوایگ

#سال_نو_مبارک

@tabrizfarda
587 views09:06
باز کردن / نظر دهید
2021-03-20 08:33:49 خدا رفتگان شما را هم بیامرزد.
مرحوم آقاجان ما هر وقت که از دست وحشیگری و ددمنشی نوه و نتیجه‌هایش به تنگ می آمد، برای اینکه حداقل دو دقیقه خفه بشویم... ما را ردیف میکرد بیخ دیوار و برایمان حرف میزد. دست به قصه گفتنش حرف نداشت. هرجا هم که قصه کم میآورد، خاطره تعریف میکرد.
از پدرش اعزازالملک میگفت که چطور شبهای چهارشنبه سوری، روی بام رعایا می پریده و از باجا (سوراخ روی سقف خانه‌های روستایی) یکدانه پارچه‌ی دراز را آویزان میکرده وسط زن و بچه و ناموس ملت.
طرف هم موظف بوده که شیرینی محلی، آجیل، میوه خشک و پول را لای این پارچه گذاشته و علامت بدهد: باغلادیم، آپار، تیخ، زهریمار ائله!*
اعزازالملک، جد بزرگ ما، الحق والانصاف تا روزی که نامزد بکند، یک بار هم از زنده نگه داشتن فرهنگ و رسوم چهارشنبه سوری در آذربایجان دست نکشید و اینقدر روی بام این همسایه و آن فامیل و این آشنا پرید تا روزی که بلاخره زنش دادند!
"سیماآذر" از آن زنان قوی، خشن و یکدنده بود که پشه را هم روی هوا نعل میکرد.
میگفتند جوری نسق میگرفته که بزرگ و کوچک، پیر و جوان با شنیدن اسمش قالب تهی میکردند. یک جوری روی اسب می پریده و حین تاخت و تاز، با اسلحه به هدف میزده که غلط کرده بود لوک خوش شانس!
طفلک اعزازالملک...جد بزرگوار بینوای ما.
هر کاری که فکرش را بکنید برای نرم کردن دل نامزد گردن کلفتش انجام داد.
طبق رسوم آن موقع، در شب چهارشنبه سوری یک شال بزرگ حاوی پارچه و ترمه و النگوی طلا و کلی چیز دیگر را بقچه پیچ کرد و با قلبی سرشار از عشق و امید، پرید به روی بام منزل سیماآذر و بقچه را از سوراخ سقف با فشار فرو کرد داخل و تالاپی انداخت جلوی پای اهل بیت.
دل سیماآذر نرم که نشد هیچ...یک کمی هم سفت شد که: طلاش کم بود!
.
سالها گذشت... اعزازالملک تا قبل از وفاتش هر سال شب چهارشنبه سوری، یک بقچه پر و پیمان را از سوراخ سقف یا (بعدها که اسیر زندگی مدرن و ماشینی شدند) از پنجره پرت میکرد به سمت بانو، به امید روزی که چلچله عشق از قلب زنش پر بکشد به درخت زندگی شان و نوای محبت سر بدهد که خب...متاسفانه سیماآذر اهل این قرتی بازی ها نبود!
.
.
چیزی در حدود صد سال بعد...من، نوه خلف آقاجان، نتیجه‌ی برحق اعزازالملک و سیماآذر، در یک شب چهارشنبه سوری دور از چشم والدین سختگیرم، تصمیم گرفتم بروم به قاشق زنی!
همه چیز را حاضر کرده بودم که کاملاً ناشناس و مخفی باشم.
چادر سفید گلریز مادربزرگ را انداخته بودم روی صورتم. عینک ریبن تورج را هم از روی چادر زده و عین یک شبح امروزی و باکلاس اینطرف و آنطرف میرفتم.
کاسه گرانقیمت گل مرغی، یادگار عمو حبیب هم دستم بود با یک ملاقه به چه بزرگی.
.
هدف اول من...خانواده آقای اینانلو همسایه سمت چپی مان بود که توسط دخترشان شناسایی شده و متواری گشتم.
مقصد بعدی من، همسایه سرکوچه مان آقای معززی بود.
خودشان من را نشناختند، ولی گربه شان بلافاصله با دو سه دانه جست بلند، از آن طرف حیاط به سمت من پرید و میو میو کنان خودش را انداخت توی دامنم. (با گربه شان دوست بودم ولی نه در این حد که از زیر چادر و عینک ریبن من را بجا بیاورد)...فرار کردم!
دلخور و غمگین رفتم سراغ آقای حجازی که نه دختر داشتند و نه گربه.
منزل بودند...قاشق زدم. خبری نشد. محکمتر زدم. باز هم خبری نشد. در زدم. قاشق زدم. زنگ زدم. داد زدم...خودشان را زده بودند به نشنیدن.
یادم افتاد که دو روز پیش پسرشان امیر را به جرم شکلک درآوردن، زیر لگد سیاه و کبود کرده بودم.
فریاد زدم: امیر حق اش بود عین سگ از من کتک بخوره، بسکه همه تون گدا و بی ادبین....و فرار کردم!
دو قدم نرفته بودم که پایم گیر کرد به یک چیزی و عین ماست، پخش زمین شدم.
چادر مادربزرگ کثیف و پاره شد. کاسه گل مرغی شکست و عینک ریبن تورج هم افتاد لای شمشادهای منزل شان.
عین جت خودم را رساندم به پارک محله و مخفی شدم تا شب.
یک بچه شش ساله را مگر چقدر میشود تنبیه کرد؟
دو برابر آن من را تنبیه کردند بابت کاسه و چادری که خانواده حجازی برای والدینم پس آورده بودند.
عینک ریبن را هم تا مدتها روی چشم پسرشان امیر میدیدم و خون دل میخوردم.
کاش آن روز، چند دانه لگد بیشتر میزدم بهش!

سمیرا یوسفی

@tabrizfarda
605 viewsedited  05:33
باز کردن / نظر دهید
2021-02-20 22:02:21
#تبریز_قدیم

خیابان جمهوری اسلامی محدوده بازار به سمت دارائی قبل از احداث پاساژ شمس

@tabrizfarda
921 viewsedited  19:02
باز کردن / نظر دهید
2021-02-20 20:49:37
روز جهانی زبان مادری

روز ۲۱ فوریه (سه اسفند) از طرف یونسکو به عنوان روز جهانی زبان مادری نامگذاری شده‌است. نامگذاری این روز در کنفرانس عمومی یونسکو در سال ۱۹۹۹ به منظور کمک به تنوع زبانی و فرهنگی انجام شده‌است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز به دلیل اهمیت زیاد آن، سال ۲۰۰۸ را سال جهانی زبان‌ها اعلام کرد.

حدود نیمی از زبان‌های دنیا در معرض نابودی قرار دارند. مرگ هر زبان به معنای از دست رفتن مجموعه‌ای از فرهنگ، تاریخ و آداب گروهی از ساکنان زمین است.

@tabrizfarda
945 viewsedited  17:49
باز کردن / نظر دهید
2021-02-20 20:48:44
میدان قونقای تبریز

عکس : فرهود صفرزاده

@tabrizfarda
663 views17:48
باز کردن / نظر دهید