چون شود روز مردکا؛ نزدیک از تو کت در میا؛ دتا هونزیک میشه ارزو | طنز کرمونی
چون شود روز مردکا؛ نزدیک از تو کت در میا؛ دتا هونزیک میشه ارزون طلا و نقره و زر زیر پوش است ارزشش بیشتر چون به جوراب میرسه ضیفه میگه ور تو ؛ همینووم حیفه مرد میگه مکن جفا همسر من نمی خوام برو بده مادر مستحق تر ز من همان باشد ماه و خورشید و کهکشان باشد پدرت ماهتاب تابان است تیر و مرداد و مهر و آبان است خواهرت هم گله؛ پر از بویه رازقی؛ نرگسه؛ لب جویه مرد خوبی است هم برادر تو نیست بی حال مثل همسرتو آل خولی و شمر هستم من نفله ام؛ فسفسو و خستم من تو فرشته؛ منم چو مار دو سر دست بردار از من ای دلبر اهل تو ؛ اهل شادی و شورند بانمک، خوش ادا و مغرورند قوم من بی قواره و زشتند که مرا ور تو بی وفا کشتند پاچه ور مالیده هستن و داشن همطو می یان؛ میبا برن؛ پاشن قلب 《زنگی دل》 از تو چرکینه روز و حالش به روز مرد اینه عباس زنگی آبادی #زنگی_دل