Get Mystery Box with random crypto!

م...اینجا در اصل یه ساختمون خانوادگیه. _جالبه....منظورم مرکز ش | ǝɯ

م...اینجا در اصل یه ساختمون خانوادگیه.
_جالبه....منظورم مرکز شهره.
زیاد از ارتفاع خوشم نمیاد، این اولین باره وارد یه تراس 12 طبقه میشم.
ابرویی بالا انداخت و گفت :
_همون چیزیه که انتظار داشتی؟!
_کمی بیشتر.
نگاهی به پایین پرتگاه انداختم، نفس عمیقی کشیدم،
_شما تنها هستی؟!
برگشتمو بهش خیره شدم :
_منظورت امشب تو مهمونیه؟
خندید و گفت :
_همسرت زنه حسودیه آقای استون؟!
درجواب خندیدم که عقب کشید و گفت :
_وای عزیزم... دارم میترسونمت.
خندیدمو جرعه ای از ویسکی تو دستم خوردم :
_نه من خوبم.
ابروهاشو بالا انداخت و گفت :
_واقعا؟!
_اره.
دوباره نزدیک شدو گفت :
_مدل کدوم برندی؟
اخمامو کردم تو هم و گفتم :
_هیچکدوم....من امشب همراهم.
_اوه واقعا؟! کی؟!
_خانم میکی مونرو.
یکی از ابروهاشو بالا انداخت و گفت :
_میکی... دوستیم.
تو همین حین گوشیم از تو جیب کتم زنگ خورد و وقتی اسم هیث الفمن رو دیدم از ماریان عذرخواهی کردم و جواب دادم.

⛦ ണ¡cкყ ⛦



نگاهی به جمعیت انداختم، خبری از ریک نبود، از بین جمعیت چشمم افتاد به دمی کوپر، درحال حرف زدن با یه سری مدل بود، رفتم سمتش دستمو گذاشتم رو شونه شو پرسیدم :
_دمی... ریک رو ندیدی؟!
_نه عزیزم.. حتما همین دورو وراست.
_باشه ممنون.
یک ساعتی گذشته بود، خودمو با شمپین و صحبت با یه سری از دخترا مشغول کردم، حتی وقتی زنگ میزدم جواب نمی‌داد تا آخر میرفت رو بوق اشغال، خبری از ریک نشد تا این که مجبور شدم زنگ بزنم به مارتین .

بعد از خبری که از مارتین شنیدم مجبور شدم خودم تنها از دمی و بچه ها خدافظی کنم و با یه تاکسی برگردم خونه.
بعد از یه حموم حسابی حوله تنم کردم و درحالی که یه حوله هم دور موهام بستم از حموم بیرون اومدم.
کنار پنجره رو تاقچه نشستم و درحالی که برای خودم تکیلا می‌ریختم به عکس صورت خودم که رو شیشه پنجره افتاده بود نگاهی انداختم  ، جرعه ای از تکیلا مو خوردم، درحالی که لیوان تو دستمو میچرخوندن تو همین حین صدای باز شدن در اومد، وقتی فهمیدم ریک اومده، درحالی که تو سالن تک تک اتاقا رو می‌گشت تا منو پیدا کنه داد زدم :
_تو منو تنها گذاشتیو رفتی.



ریک از رو صدام منو تو پذیرایی پیدا کرد، بدون اینک نگاهش کنم با لحن جدی تر گفتم :
_داشتم از ترس سکته میکردم تا اینکه مارتین بهم گفت کجایی.
نفسشو با خستگی فوت کرد بیرون، ازین حالتش بغض کولمو گرفت و با همون صدایی که گرفته بود گفتم :
_سه ساعت تمام تو مهمونی تنها بودم، تو حتی تلفنم نکردی.



دستاشو آورد بالا و گفت :
_بس کن....بزار توضیح بدم.
من تو تراس درحال سیگار کشیدن بودم که هیث زنگ زد، یه پرونده ی نا تمام بود که باید بهش رسیدگی میکردم.
من مجبور بودم مهمونی رو ترک کنم وگرنه....
همین طوری درحال توضیح دادن بود که از جام بلند شدم و از کنارش رد شدم تا برم تو اتاقم اما بازومو گرفت و گفت :
_میکی... گوش کن..
بازومو از تو دستش کشیدم بیرونو درحالی که انگشت اشارمو تهدید وار تکون دادم با خشم گفتم :
_تو منو ول کردی!



بعدم در حالی که به طرف راه پله ها دنبالم راه افتادو درحالی که سعی داشت متقاعدم کنه گفت :
_میکی اصلا شنیدی چی گفتم؟!
منم این بار داد زدم :
_من تا آخر مهمونی تنها بودم.
_بابا فقط سه ساعت تنها بودی!
عصبانی درحالی که پاهامو رو پله ها می‌کوبیدم داد زدم :
_دفعه ی دیگ که قول دادی، سعی کن حداقل بهش عمل کنیییی.
_تو نباید انقدر سخت بگیری باشه؟!
رفتم تو اتاقمو محکم درو تو صورتش کوبیدم و از پشت در داد زدم :
_برو به جهنم ریک... تا اون موقع هم میتونی رو اون کاناپه ی لعنتی بخوابی!



✰૨เ૮ҡ✰


_توجه ما به کلابی که تو همسایگی کلاب شماست جلب شده، ما همین حالا در حال مذاکره برای خریدنش هستیم.
تو همین حین مارتین نگاه کلافه ای به جیک کاپرفیلد که سهامدار و مالک بیشتر کلاب ها و کازینو های لاس وگاس بود انداخت و گفت :
_ما میخوایم شما اینو بدونید که ما همین حالا شم مالک یه کازینو از خودمونیم، بدون هیچ سهامدار یا مالک دومی.
جیک ابرویی بالا انداخت و با تعجب پرسید :
_شما مالک مستقل یه کازینو هستید؟!
سری تکون دادیم که گفت :
_خب ببینید، میدونید که ما مالک لاس وگاس هستیم.
تو همین حین جف پوزخندی زد، مارتین هم چشم غره یگای بهش رفت که سرشو انداخت پایین.



جیک درحالی که نگاهشو بین من و مارتین میچرخوندن ادامه داد :
_ولی اقیانوس اطلس راهمونو بسته. به همین خاطر ما تضمین امنیتی فیزیکی املاکی که تو نیویورک هستن رو نداریم.
هم در مقابل پلیس ها، هم در مقابل گنگسترها.
ما فکر می‌کنیم که شما آقای استون و آقای مونتانا، بتونید به ما کمک کنید.
بعدم چشمکی زدو ادامه داد،
_نیویورک قراره لاس‌وگاس ما باشه.
ما به کسانی احتیاج داریم که نماینده و همین طور زور بازوی ما باشن.



دستی به موهام کشیدم و رو به جیک گفتم :
_هوم.... ما میتونیم کار امنیتی شما رو به عهده بگیریم، اونش مشکلی نیست، فقط م