Get Mystery Box with random crypto!

وضوع اینه که ما نمیخوایم برای شما کار کنیم... ترجیح میدیم کنار | ǝɯ

وضوع اینه که ما نمیخوایم برای شما کار کنیم... ترجیح میدیم کنار شما کار کنیم.
تو همین حین، الفمن، وکیلم برای اینکه به جیک کاپرفیلد بر نخوره گفت :
_درواقع آقای استون منظورشون اینه که....
جیک پرید وسط حرفش و با لبخند گفت :
_فکر کنم منظورش ایشونو فهمیدم، خودشون گفتن.
ما تو قلمرو شما هستیم ریک، ما اهل معامله ایم.



بعد به دستیاراش اشاره کرد، اونا هم دوتا کیف سامسونت مشکی و چرمی آوردن و روی میز مقابل من و مارتین قرار دادن.
جیک لبخندی زدو گفت :
_لطفا بازش کنید.
به سمت جلو خم شدم و دوتا ضامن طلایی کیفو با شستم به طرف بیرون کشیدم، تو همین حین جیک به مارتین نگاهی کرد، مارتین هم با اون نگاه کلافه ش معلوم بود خیلی از جیک خوشش نمیاد.




وقتی در کیفو باز کردم با دسته های اسکناس صد دلاری مواجه شدم، تعدادشون کم نبود، سری تکون دادم که جیک ادامه داد :
_کیف دوم چیزی هست که خودم شخصا باید ترتیبشو بدم.
لطفا بازش کنید.
الفمن در کیفو باز کرد، تو همین حین که نگاهمون به داخل کیف بود جیک گفت :
_اوراق قرضه، درواقع میشه گفت پول آزاد.
اوراق قرضه به ارزش یک میلیون دلار که از یک بانک در مونترال دزدیده شده.
نقد کردنش تو لاس وگاس و آمریکای شمالی خیلی سخته.
میتونین نقدش کنید؟!



مارتین نگاهی به من انداخت و سرشو به معنی آره تکون داد که به جیک گفتم :
_آره از پسش بر میایم.
سرشو با رضایت تکون داد و گفت :
_خوبه...20 درصد به اونایی که دزدیدنش میرسه، بقیه شم شصت، چهل تقسیم میکنیم.
اگه این 1 میلیون دلارو به خوبی و خوشی نقد کنی 2 میلیون دیگه اوراق قرضه دارم که باید نقد بشن.
به نظرت میتونیم باهم شروع به همکاری کنیم؟!
نگاهی به مارتین انداختم، اون برگشت سمت جیک و گفت :
_نصف نصف، رفیق.
جیک نگاهی به مارتین و بعد نگاه سوالی به من انداخت که منم سرمو به معنی هرچی مارتین گفت تکون دادم که جیک خندید و گفت :
_ازت خوشم اومد ریک، پنجاه پنجاه، تمام.
بعد از باز کردن شمپاین و جشن گرفتن شروع همکاری با جت شخصی به نیویورک برگشتیم.