هنوز پس از چهل سال، دانشگاهی و حوزوی ما زبان مشترک و هنر مصاحب | پایگاه علمی طلوع مهر
هنوز پس از چهل سال، دانشگاهی و حوزوی ما زبان مشترک و هنر مصاحبت بلد نشدهاند که هیچ، بین مردم کوچه و بازار و عالم دین هم سوء تفاهمات سهمگین رخ داده است و از همه بدتر اینکه عالم دین و قدرت سیاسی، عمده باعث این شرایط را، دشمن و فضای مجازی بداند! بله دشمن، تاثیر انبوه دارد: اما دشمن درون. بزرگترین دشمن ما، آندسته از ریشسفیدان حوزه و دانشگاه و اصحاب تدریس و سخنرانیاند که در کنار کار خود، جلسات و محافل مباحثه با یکدیگر را کناری نهادهاند... نمیدانند علم، ماهیت مباحثهای و گفتگویی دارد و این علوم انبوهاند که فقط و فقط در محفل تضارب آرا، به تولید راهحل ختم میشوند. رهنمود سیاسی، نباید عرصه مباحثات متنوع و خالص علمی را بگیرد و عرصه را بر آن تنگ کند... باید به اصحاب قدرت گفت: لطفاً پایتان را از روی مجرای تنفس جامعه بردارید... مداح را که جای متفکر بنشانی، سلبریتی، بلای جانت میشود و نخبهی منتقد مشفق، توان نجاتت را پیدا نمیکند و سرهنگان بمسند فرهنگ نشسته، مبهوت میشوند... استفاده از غبار زرد، نکبت رخ میشود.
عالم دین ما که با اساتید ادبیات و خبرگان ترجمه، آمد و شد و مباحثت و آشنایی نداشت، ترجمهی قرآنی بیرون میدهد: پر از اغلاط!! آن یکی با ذهن کمبضاعت و دانش نیمبندش در تریبونهای قدرت عربدهکشی میکند و شرق و غرب را که هیچ، نخبگان متدین را هم ریز میگیرد و له میکند!! اگر چیزی با چهارچوب فکری و سیاسی و منافع منصب کمارزشاش، ناساز افتد باید مراقب بود که خودش را از فرط فریاد، تلف نکند و باید یکی را گماشت تا او را از منصب تکگویی پر تلاطم، از پریز برق بکشد که دستکم خودش را هلاک نکند! تحت عنوان فلان گفتمان! ، کوفتمان راه میاندازد و نمیداند گفتمانها اگر با اصول موضوعهی بسیار حاکم شوند، لجن استبداد از آن میتراود. شاید نمیفهمد که نمیفهمد اگر هم بفهمد اجالتا خودش را به خری میزند و اخر سر هم میبینی دینش آخور سفره و بستر عشرت شکم و مادون آن است.
اگر کسی دین درست-درمانی داشته باشد، اهل آموختن میماند. اگر کسی دین درست-درمان داشته باشد، مثل مرحوم مطهری، تشنه دانستن میشود و هنر گوش دادن، پیدا میکند و از صمیم دل، خواهان سعادت مردمان میشود و دست منتقدان را میبوسد و آنان را مغتنم میشمارد.