«آرنالدور ایندیرداسون» نویسنده برجسته پلیسینویس ایسلندی، در | زنان و مسائل اجتماعی
«آرنالدور ایندیرداسون» نویسنده برجسته پلیسینویس ایسلندی، در داستان «نفرت» موضوع تجاوز جنسی را محور داستان خود قرار داده است. الینبورگ تنها کارآگاه زن شهر در غیاب کارآگاه ارلندور مسئول پرونده قتل مرد جوانی است که بنا بر شواهد صحنه قتل یک متجاوز سریالی است. او به بار میرفته به زن جوانی که قبلتر دیده و آشناست نزدیک میشده و برایش مشروب میخریده و پنهانی داروی روهیپنول در آن میریخته و بعد زن گیج و مست را به خانه میبرده و مورد تجاوز قرار میداده و چند ساعت بعد در جایی دورافتاده رها میکرده. زن تحت تاثیر دارو، مقاومتی نداشته و بعدتر هم نمیتوانسته به یاد بیاورد چه اتفاقی افتاده و تنها بنا بر شواهد فیزیکی میفهمیده مورد تجاوز قرار گرفته است. اما این بار زن با جا گذاشتن تیشرت و شال معطرش متجاوز را گلوبریده رها کرده است.
کارآگاه پلیس الینبورگ درمییابد که مقتول، رونولفور چهره موجهی داشته. هیچ تخلف کوچکی به نام او ثبت نشده، در محل کار و باشگاه ورزشیاش خوشنام و مورد احترام بوده و انتشار خبر متجاوز بودن او با حیرت آشنایانش مواجه میشود. پلیس برای یافتن قاتل، با قربانیان تجاوز مصاحبه میکند و از مشکلات روانی آنها میگوید و در نهایت با مورد تجاوزی روبرو میشود که هرگز گزارش و ثبت نشده و در عین حال به نفرت از متجاوز و قتل منجر شده است.
کتاب به اندازه داستان کارگاه ارلندور چون «سکوت قبر» عالی نیست ولی سیاه و تلخ هم نیست، نقشآفرینی کارآگاه زن و مشکلات خانوادگی او در نقش مادر و خانهدار از یک طرف و معمای پرونده که سرانجام با دو سرنخ بویایی حل میشود، به حد کافی کشش دارد و فرصتی است تا درباره پیچیدگی گزارش جرم «تجاوز جنسی» و رنج قربانیان آن بخوانیم. البته این بخشها به خوبی در بافت داستان جاگرفتهاند و از جذابیت داستان کم نمیکنند. خلاصه اینکه کتاب ارزش خواندن دارد. دریابید.
فاطمه موسوی ویایه -زنان و مسائل اجتماعی @women_socialproblems