Get Mystery Box with random crypto!

فهم جامعه متجاوز پرور از مساله آزار جنسی سیمین کاظمی @drsimin | زنان و مسائل اجتماعی

فهم جامعه متجاوز پرور از مساله آزار جنسی
سیمین کاظمی
@drsiminkazemi
خبری منتشر شده که که یک دستیار زن وزیر خارجه سابق آمریکا، در کتاب خاطراتش که به زودی منتشر می شود، به تجربه اش از آزار جنسی توسط یک سناتور مرد اشاره کرده است. این سایت خبری فارسی عکسی از زن را هم ضمیمه خبر کرده است.
زیر این خبر بیش از دوهزار و دویست نظر درج شده است که اکثریت قاطع آنها، از مرد و زن، روایت نویسنده زن درباره آزار جنسی را با جملات و عباراتی که در بردارنده توهین و تحقیر و تمسخر و الفاظ رکیک است رد کرده اند. انکار آزار عمدتا مبتنی بر چنین فرضیات یا استدلال هایی است:
زن آزار دیده، از نظر آنها زیبا نیست، پس نمی تواند مورد آزار قرار گرفته باشد؛ ابژه تجاوز حتماً زنان زیبا هستند.
این زن حتماً رضایت داشته و گرنه متجاوز نمی توانست به او تعرض کند.
این زن و زنانی مثل او برای صعود از نردبان ترقی، تن به رابطه جنسی می دهند و آزار در کار نیست.
این زن برای گرفتن غرامت و پول، موضوع تجاوز را علنی کرده است.
زن ها رفتار مردان را بزرگنمایی می کنند و مثلا بوسیدن بدون رضایت، مصداق آزار نیست.

به لحاظ روش شناختی، این نظرات را نمی توان نمونه نمایایی از کلیت جامعه ایران دانست، چون بعضی از گروه اجتماعی تمایلی به اظهار نظر در فضای عمومی ندارند. با این وجود این را هم نمی توان از نظر دور داشت که فهم متعارف جامعه ایران از مساله آزار جنسی، نیز بر پایه همین استدلال ها شکل گرفته است و این کامنت ها بخش قابل توجهی از فهم جامعه درباره این مساله را نمایندگی می کند.

در این فهم متعارف، قربانی آزار جنسی، صرفا زنان زیبا و با جذابیت جنسی منحصر به فرد مورد تجاوز قرار می گیرند. چنین دیدگاهی علاوه بر اینکه راه را برای تحقیر و بی ارزش شمردن زنانی که مطابق با استانداردهای هالیوودی زیبا به حساب نمی آیند باز می کند و کرامت انسانی زنان را پایمال می کند، متضمن برداشتی از مساله آزار جنسی است که بر خلاف واقعیت ها و شواهد موجود مبنی بر شیوع آزار جنسی، مخصوصا در جامعه ایران است.

در این فهم عمومی از مساله آزار جنسی، آنکه مقصر است، شخصی است که مورد تجاوز قرار گرفته و نه آن شخصی که تجاوز کرده است یا سیستمی که تجاوز را تسهیل می کند. بنابراین زمینه را برای سرزنش و حمله به قربانیان تجاوز فراهم می کند و به این ترتیب متجاوزان را مورد حمایت قرار می دهد.

نکته دیگر این است که چنین استدلال هایی، آزار جنسی در محل کار که از طرف مردانی که در جایگاه بالاتری نسبت به زیردستان زن هستند اعمال می شود را نادیده می گیرند. در حالیکه این شکل از آزار جنسی از شایع ترین مشکلات زنان در حوزه اشتغال و حتی از موانع اشتغال زنان است.

در فهم عمومی، مساله آزارجنسی و تجلیات و مصادیق آن ناشناخته و از این‌رو عاری از اهمیت تلقی می شود. مثلا بوسیدن بر خلاف رضایت زن، آزار تلقی نمی شود. گویا در ذهنیت جامعه ایرانی، تنها تعرض جنسی توام با درگیری فیزیکی است که تجاوز شناخته می شوند و سایر مصادیق آن بی اهمیتند.

موضوع دیگر این است که زنان از طرح موضوع آزار جنسی، اهداف ناموجه را دنبال می کنند. مثلاً به دنبال گرفتن غرامت و پول هستند، یا می خواهند جلب توجه کنند. اول اینکه در نظام های حقوقی جهان، در مورد اکثر جرائم مطالبه غرامت امری رایج و موجه است، اگر آزار و تجاوز جرم انگاری شود، درخواست مجازات و پرداخت غرامت به شخص قربانی نباید چندان غریب و دور از ذهن باشد. بازماندگان آزار جنسی با افشاگری درباره تجربیاتشان، به طرح موضوعی که عموما از چشم جامعه پنهان می ماند کمک می کنند و باعث می شوند، جامعه به فکر تعبیه سازوکارهایی برای امنیت زنان دربرابر خشونت جنسی بیفتد. بنابراین افشاگری آزارجنسی نه تنها قابل سرزنش نیست که یک کنش شجاعانه و خردمندانه زنان برای مقابله با این مساله است.

نتیجه آنکه، در جامعه ما مساله آزار جنسی به نحو تاسف آور و ناامیدکننده ای ناشناخته و مورد غفلت قرار گرفته است و این وضعیت به شدت نگران کننده است. جامعه ای که قادر به شناختن مساله آزار جنسی و همدلی با بازماندگان نباشد، جامعه ای خطرناک برای زنان و محیطی امن برای متجاوزان است و دارای پتانسیل بالایی برای پرورش آزارگران جنسی و افزایش وقوع آزار جنسی است.