Get Mystery Box with random crypto!

در ‌طلوع صبحی من میمانم و جسده باقی مانده بر تختم من میمانم و | ﮼زخمِ‌قلب

در ‌طلوع صبحی
من میمانم و جسده باقی مانده بر تختم
من میمانم و صدای زنگ اهنگ صدایت در پیچ و تاب های گوشم
من میمانم و لب های خشکیده و ترک خورده که بار ها نامت را زمزمه کرده
من میمانم و پاهایی خسته که مدت هاست قدم چندانی برنداشته
بی یار که دلیل برای راه رفتن نیست
من میمانم و موهای بلند و سپید تپیده در هم چرب و ژولیده من دیگر عشقی برای اراستگی ندارم
من میمانم و ریه هایی سیاه رنگ که هوا را به سختی از بین غم و دود ها عبور میدهد
من میمانم و قلبی از کار افتاده که ارام میتپد تا یادم بندازد این روز های بی تو همچنان ادامه دارد
من میمانم و ذهنی چرکین پر از خاطرات با تو بودن مغشوش و مملو از تصویر تو در دور ترین روز ها
من میمانم و انگشت هایی سوخته نمادی از شب هایی که در دود سیگار تصویر پراهن تورو میدیدم غرق میشدم و از یاد میبردم این اتش را
من میمانم و من
من میمانم و جسدی پوسیده و تجزیه شده از خاطرات و‌لبخند تو
من میمانم و من
من میمانم و تصویری خیال بافانه ای از تو
-پارمی