2021-05-06 18:32:18
ملیحه خانم ۴۱ ساله، برای رهایی از استرس زندگی و سرکوب خشم ناشی از نداشتن سکس با کیفیت، صبح ها به کوه میرود، و به کلاس یوگا پناه آورده.
ملیحه گاهی برای درمان آقایییی، هر روز چای با دارچین و زنجبیل دم میکند، به طرز احمقانهای میزان زیادی از پول ملیحه سهم فال تاروت و قهوه سیسی جوون میشود،او گاهی بیدلیل به گوجه سبز بیشتر نمک میزند.
ژینوس جون فمینیست رادیکال که کمی از عفونت واژن رنج میبرد، گاهی خشمی بزرگ از مردان را با فحاشی در صفحه چند هنرمند مرد و کمک به پرونده سازی و هشتگ زدن در جنبش های #MeToo ارضا میکند.او گاهی در خلوت، به سهمی از پشمهای مردانه و نگاه جنسیتی به مقوله بیکاری و تن پروریاش دارد، بی هیچ استعدادی. حماقت و لودهگری را گردن نگاه مردانه انداخته
بهزاد روانشناس احمق، عقدههایی در دیده شدن و ترقی کردن دارد، بیآنکه بداند، در کلاب هاوس مشغول وراجیهایی در مورد نقش عقدههای کودکی و شناخت مکانیزمهای دفاعی در زندگی زناشویی است. هر اجتماع بیش از سه نفر، بهزاد را به وراجی سوق میدهد، او از وراجی کردن و بلغور چند ایسم برای عمه ناهید و عروس دایی محمد،معنا میگیرد. عمه ناهیدها برای بهزاد نوعی درام را خلق میکنند
رضا و دوست بیکیفیتاش در فلافلی عمو جلال، ساندویچ بُمبی عمو جلال را با سس، خیارشور و فلافلهایی که از شدت کثافت میل به سیاهی دارد،
میخورند سپس با 206 سفید مشغول دور دور در خیابانهای هفت حوض میشوند، دو احمق مُفلس که معنا را در عیاشی دیدهاند، بعدتر در قهوهخانهای دوسیب میکشند و مشغول بازی پرسپولیس هستند.
زندگی در یک نگاه، پدیدهای از ناهنجاری و وجود معناست، هر کس مشغول بازی با نقابی از وهم خود است، نمیتوان نقاب را از آدمها گرفت، دنیای آدمها خالی از نقاب دچار فروپاشی است، شاید سهمی از زندگی با احمقها، مهم شمردن این نقابهاست، هویتی که از ترس کنار گذاشتن نهادینه شده برایشان. بامزه اینکه همه در خلوت میدانند سوراخ خرگوش به کجا راه دارد، اما...
مستِر گورخر
@Zebraaaaaa
19.8K views15:32