2022-05-05 03:25:01
امام (عليه السلام) اين خطبه را در شرايط بسيار سخت و بحرانى ايراد فرموده است; در شرايطى که دشمن جسور و غارتگر براى تضعيف روحيه مردم عراق، در هر گوشه و کنار به حملات ايذايى و غافلگيرانه پرداخته بود و امام (عليه السلام) که راه چاره را در يک حرکت قوى و تهاجم همه جانبه مى ديد، به آماده ساختن مردم مشغول بود، ولى ناتوانى و سستى و ضعفى ـ که به علل گوناگون بر آن گروه مسلّط شده بود ـ امکان تشکيل چنين نيرويى را سلب کرده بود.
امام (عليه السلام) چاره اى جز اين نداشت که از آخرين حربه براى بسيج اين گروه سست و پرادعاى کم قدرت، استفاده کند و آنان را زير ضربات شلاّق ملامت قرار دهد، شايد به خود آيند و خطراتى را که از هر سو آنها را احاطه کرده است با چشم خود ببينند.
در نخستين جمله اين خطبه امام (عليه السلام) انگشت روى عامل اصلى اين ضعف و زبونى و ذلّت مى گذارد و به موشکافى اين نکته مهم مى پردازد و آن ناهماهنگى ميان گفتار و عمل است که از ضعف اعتقاد باطنى به اهداف والا و آرمان هاى مقدّس، سرچشمه مى گيرد. امام آنها را مخاطب ساخته، چنين مى فرمايد:
«اى مردمى که بدن هايتان جمع و افکار و خواسته هايتان پراکنده است»! أَيُّهَا النَّاسُ الْمُجْتَمِعَةُ أبْدَانُهُمْ، اَلْمُخْتَلِفَةُ أَهْوَاؤُهُمْ!
سخنان (داغ) شما، سنگهاى سخت را درهم مى شکند، ولى اعمال (سست) شما، دشمنانتان را به طمع مى اندازد; کَلامُکُم يُوهِيَ(1) الصُّمَّ(2) الصِّلابَ، وَ فِعْلُکُمْ يُطْمِعُ فِيکُمُ الاَْعْدَاءَ!
آرى، بدبختى و زبونى و ذلّت شما از اينجا سرچشمه مى گيرد که روحِ وحدت از ميان شما رخت بربسته است. شما ظاهراً جمع و متحديد، امّا در باطن تنها و پراکنده. همين امر سبب شده که به جاى عمل و کار به لفّاظى و رجزخوانى و سخنان داغ و آتشين بسنده کنيد، همان کارى که در هر جامعه اى آشکار شود از درون فرو مى ريزد و در مدّتى کوتاه همه سرمايه هاى خود را از دست مى دهد. در مجالس خود، (داد سخن مى دهيد و رجز مى خوانيد)، مى گوييد: «چنين و چنان خواهيم کرد»، امّا هنگامى که لحظه پيکار با دشمن فرا مى رسد، مى گوييد: «اى جنگ! از ما دور شو دور شو!»; تَقُولُونَ فِي الْمَجالِسِ: کَيْتَ وَ کَيْتَ(3)، فَإذَا جَاءَ الْقِتَالُ قُلْتُمْ: حِيْدِي حَيَادِ(4)!
اين در واقع يکى از صفات بارز منافقان و افراد دو چهره و سست و بى اراده است که در مجالس خصوصى و عمومى داد سخن مى دهند و از شجاعت و شهامت و تصميم اراده قاطع بحث مى کنند، امّا گويى تمام قدرت آنها در زبان آنها خلاصه مى شود و به هنگام ورود در ميدان مبارزه چنان ضعف و سستى از خود نشان مى دهند که گويى فرياد مى زنند: «اى مبارزه! از ما دور شو! و از ما فاصله بگير!» اصلا از ورود در ميدان مبارزه وحشت دارند و با بهانه هاى مختلف از آن فرار مى کنند. آرى، اين گونه است حال منافقان بُزْدِل و آنها که پُر مى گويند و اراده اى براى انجام کار ندارند.
جمله «حَيْدِى حَيْادَ!» در اصل، از ماده «حيد»، به معناى «تنفّر و کناره گيرى از چيزى» است و نقطه مقابل آن، «فَيْحى فَيْاحِ» است که به معناى «توجه و ترغيب کردن به چيزى» است. بنابراين، ممکن است مخاطب در «حَيْدِى حَيْادِ!»، لشکريان و مبارزان باشند که افراد منافق و سست عنصر، آنها را به کناره گيرى از ميدان دعوت مى کنند و به عکس افراد توانمند، نداى دعوت به مبارزه را با «فَيْحى فَيْاحِ» سر مى دهند.
اين احتمال نيز داده شده است که آنها به جنگ مى گويند: «از ما دور شو!» و اين، نهايت وحشت آنها را از مبارزه با دشمن مى رساند.
اين گروه همانند منافقان عصر پيامبرند که در سوره احزاب درباره آنها چنين مى خوانيم: (قَدْ يَعْلَمُ اللهُ الْمُعَوِّقِيْنَ مِنْکُمْ وَ الْقائِليْنَ لاِِخْوانِهِمْ هَلُمَّ إلَيْنا وَ لايَأتُونَ الْبَأسَ إلاّ قَليلا) (اَشِحَّةً عَلَيْکُمْ فَإِذا جَآءَ الْخَوفُ رَأيْتَهُمْ يَنْظُرُونَ إلَيْکَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ کَالَّذِى يُغْشَى عَلَيْهِ مِنَ الْمَوتِ فَإِذا ذَهَبَ الْخَوفُ سَلَقُوکُمْ بأَلْسِنَة حِدَاد أشِحَّةً عَلَى الْخَيرِ أُولئِکَ لَمْ يُؤمِنُوا فَأَحْبَطَ اللهُ أَعْمالَهُمْ وَ کانَ ذالِکَ عَلَىَ اللهِ يَسْيِراً).
خداوند، کسانى را که مردم را از جنگ باز مى داشتند و آنهايى را که به برادران خود مى گفتند: «به سوى ما آييد (و از معرکه جنگ کناره گيرى کنيد)!» به خوبى مى شناسد. آنها (افرادى ضعيفند) جز اندکى، پيکار نمى کنند. آنها در همه چيز نسبت به شما بخيلند و هنگامى که ترس و وحشتى پيش آيد، مى بينى آن چنان به تو نگاه مى کنند و چشمهايشان در حدقه (بى اختيار) مى چرخد که گويى مى خواهند قالب تهى کنند، امّا هنگامى که خوف و ترس فرو نشست، زبانهاى تند و خشن خود را با انبوهى از خشم و غضب بر شما مى گشايند (و سهم خود را از غنائم طلبکار مى شوند) در حالى که در آن نيز حريص و بخيلند.
166 views00:25