درسهای تأثیرگذار حسل عزیز از کارکردن با آموزش های قدم اول | دو | خانواده صمیمی عباس منش

درسهای تأثیرگذار حسل عزیز از کارکردن با آموزش های قدم اول | دوره 12 قدم

به نام خدای مهربان

سلام به همه ی دوستای عزیزم در سایت

سلام به استاد و خانم شایسته عزیزم

این جلسه یعنی جلسه 7 از قدم اول، منو به یه رودروایسی شدیدی با خودم کشوند. آموزش های این جلسه به من مدام یادآور می شد که باید رفتارها، طرز فکرها و عملکردهایی رو که میدونیم و به یقین رسیدیم که نباید انجام بدیم و حس بدی داریم و هزاران آلارم دریافت کردیم که اشتباهه و غلطه رو بذاریم کنار و دیگه بهشون حتی نگا نکنیم و به خودمون فرصت شناختن ناشناخته هایی رو بدیم که تا الان جرات نکردیم و پامونو اون ور تر از حصار همیشگیمون ببریم. اما ذهن من مقاومت شدیدی با این موضوع داشت و سر رودر وایسی هی تکرار این فایل ارزشمند رو به عقب مینداخت.
اینجا بود که حرف استاد رو بیشتر لمس کردم که میگفت :
رو اون قسمت هایی که میدونید پاشنه آشیلتونه خیلی کار کنید
سر رودروایسی با خودم میگفتم آره فایل درست میگه و برای تک تک جملات فایل لایک میگفتم و تحسین میکردم ولی به درون خودم که میرسیدم، با انبوهی از ناخواسته هایی که همچنان دارم عمل میکنم بهشون، روبه رو شده بودم. من به یقین رسیده بودم که تمام اتفاقات زندگیم رو خودم خلق میکنم و خیلی از موارد زندگیم رو با این قانون، خلق کرده بودم، ولی وقتی رسیده بودم به سر کارهایی که الان دارم ازشون درآمدزایی میکنم و به یقین رسیده بودم که من دیگه نمیکشم که این مسیر ناهماهنگ رو ادامه بدم، به این حد رسیده بودم که بجای اینکه از این کار خوشم بیاد و با خوشرویی بیام از مشتری استقبال کنم، همش غر میزنم و آه و ناله میکنم، با یه مقاومت شدید ذهنی برخوردم که :
اگه اینو ول کنم چطور درامد کسب کنم؟!
فلانی ازم ناراحت میشه. من برم تو فلان زمینه معلوم نیست اصلا موفق میشم، نمیشم… .
اگه دست از پا درازتر برگردم، دیگه چطور تو روی فلانی نگا کنم
و همینطور افکار ناامید کننده میومد. و هر وقت که این افکار میومد، من از خودم بیشتر ناامید میشدم و شرو میکردم به تحقیر خودم که تو یه ادمی هستی که نمیتونی تصمیم بگیری، نمیتونی موفق بشی، لیاقتت اینه که چندرغاز پول دربیاری و…..
این افکار منو به جایی کشونده بود که دیگه از این مسیر دور شده بودم. خیلی دیر به دیر فایل رو گوش میدادم و هر سری به این قسمت میرسیدم و بیشتر به اینکه به بقیه فایل گوش بدم که ببینم بقیه فایل چی میگه و یا کلا هدف فایل چیه به اون قسمتی از فایل کلیک کرده بودم که خودم خیلی ضعف شدیدی تو اون موضوع دارم و حتی میدونم که اگه اون کار رو هم ول کنم، با یه احساس ترس و استرس شدیدتری میرم سراغ یه مسیر دیگه.

وقتی تصمیم گرفتم جلسه رو بیشتر دنبال کنم و آموزش های استاد رو بیشتر بررسی کنم، رسیدم به تجربه استاد از زندگی که با خانوادشون داشتن و اینکه چطور تونستن افکار و باورهاشون که در ابتدا دقیقا به همون تجربیات گره خورده بود رو کاملا به سمتی ببرن که اون باورهای ساخته شده با باورهای قبلشون کاملا متفاوته. کاری که ایشون کرده بودن، تکرار کارهای ساده اما مستمر و مداوم بود. ایشون وقتی دیده بودن، نمیتونن هیچ پولی نگه دارن و الکی خرجش میکنن، اومده بودن از 50 تومنی شرو کرده بودن به پس انداز کردن. قدم به قدم و آهسته به آهسته.

رسیدم به خودم و فهمیدم من یه پاشنه آشیل خیلی بزرگی که دارم، عجله کردنه. خیلی یهویی میام یه تصمیماتی میگیرم که اصلا تکاملم رو برا اون قضیه طی نکردم و سری شکست میخورم. یه تعهد هایی به خودم میدم که خیلی گنده تر از خودمه و وقتی یاداوری میکنم، بیشتر ناامید میشم تا انگیزه بگیرم!! فهمیدم من لازم دارم یاد بگیرم آرامشم رو حفظ کنم. یاد بگیرم برای اینکه ذهنم رو تو لحظات حساس آروم کنم تا تصمیم درستی بگیرم، فایلای سایت رو هر روز گوش کنم، بخصوصصصص اون فایلایی که به من کمک میکنه تا بهتر بتونم خودمو آروم کنم، مثل فایل تمرکز بر روی نکات مثبت. فایلای سفرنامه و کامنت فوق العاده بچه ها. من همیشه وقتی کامنت بچه ها رو میخوندم با خودم میگفتم که چقد بچه ها با جزئیات میان راجب مناظری که تو فایل دیدن صحبت میکنن و همیشه این قدرت از توصیف رو تحسین میکردم. فهمیدم من هم باید رو خودم کار کنم که بتونم برای هر نکته مثبتی از لحظات زندگیم که جلوی چشممه و تجربش کردم، جمله سازی کنم و برای خودم توصیفش کنم و این کار رو تا جایی پیش ببرم که احساس نرمی و لطافت و شعف بهم دست بده. من حتی این قضیه رو درک نکرده بودم تا زمانی که از فایل جلسه 7 قدم اول عبور کرده بودم و فایل اول قدم دوم رو گوش داده بودم!! به قول استاد، ما باید همون چیزایی که فهمیدیم رو باید عمل کنیم و اون چیزایی که نفهمیدیم، طی تکامل آروم آروم بهمون گفته میشه.