2022-05-31 09:41:39
تجربیات هوشیار عزیز از عمل به آگاهی های دوره «راهنمای عملی دستیابی به رویاها»
به نام خداوند بخشنده مهربان
با سلام خدمت استاد عزیز خانم شایسته مهربان وتمام همسفرانی که به این باوررسیدن که تنها عامل ایجاد نتایج زندگی ما همان فرکانسهای ماست
دوستان امروز میخوام برای تمرین جلسه یازده ام این دوره اتفاقات زندگی خودم و دوباره بنویسم اتفاقی که از سه روز پیش تا به امروز برای من رخ داده که رد پایی محکم برای خودم والهام بخش کسانی باشد که بعد از من انرا میخوانند.
از زمان اشنایی من با این دوره ها تغییرات بسیار زیادی در زندگی من و اطرافیانم رخ داده
از تغییر محل کارم وخونه ام ماشین هام خرید ملکهای دیگه ورود انسانهای مدار بالا و حذف انسانهای گذشته
سلامتی کامل و ورودنعمتهایی که حتی تصورش را هم نمیکردم
دوستان بی نظیر همسایه های غیر قابل توصیف
ورود افرادی که درمحل کارم در خونه ام دارن به من مستقیما خدمت میکنن که قبلا اصلا جز خواسته هام حتی نبودن
و کلی زندگی برای من وخانواده ام را راحت ودلپذیر کرده اند
من به دلیل هزینه های زیاد که درجهت توسعه ورفاه زندگی کرده بودم مقداری از نظر مالی در مذیقه قرارگرفته بودم اما خیالم بسیار اسوده وراحت بوده وهست چون تکیه ام فقط به خداست وانقدر جواب هاش به خواسته هایم به موقع اتفاق می افتد که دیگه جز اسودگی خیال چاره دیگه برای من نمی ماند
دراین وضعیت که چهار شنبه واخر هفته بود تقریبا حسابم خالی بود ما اساس کشی داشتیم نه برای خونه بلکه برای جابجایی مطب همسرم که جایی بزرگتر وبهتر گرفته بود
من شبش به یکی از دوستانم پیام دادم که مبلغی باهم حساب داشتیم که درصدی ازاونو برای فردا جابجا کند امامتاسفانه شرایطش و نداشت
کلا واژه قرض و وام و…………………..را من سالهاست در ذهنم پاک کردم و خط کشیدم و همه اش میگم چرا قرض خدا خودش نقد به من میرسونه چه کاریه
صبح شد و ما در پروسه اسباب کشی بودیم وسایل مطب و بار کامیون کردیم ودر محل تخلیه بار و مطب جدید مشغول جابجایی وسایل بودم که اس ام اس واریز پول به حسابم روی صفحه ساعتم ظاهر شد ودقیقا مبلغی بود که من میتوانستم با خیال راحت از این مرحله عبور کنم خداراشکر کردم
البته لازم به توضیح است براساس اموزه های دور ه های استاد من سعی کردم تا حد امکان دست به پس اندازم نزنم وباخیال راحت کاراساس کشی به پایان رسید ولی تقریبا برام چیزی نمونده بود وحسابم دوباره خالی بود اما با خیال راحت من کارت کشیدم و برام مهم نبود چون هر لحظه ممکن بود خداوند برام حسابمو مثل همیشه پرکنه
در راه برگشت بودم که توسط یکی از دوستانمان برای شام دعوت شدیم ومن نیازی به هزینه کردن نداشتم کافی بود دوش بگیریم ودر مراسم شرکت کنیم و همین کارم انجام دادیم.
من بو اسطه تغییر شرایط زندگیم بعد از استفاده ازاین اگاهیها برای کسانی که داخل خونه ما کار میکنن باید هفتگی پول پرداخت کنم واخر هفته ها با توجه به پرداخت هفتگی و مهمونی وبیرون رفتن و خرید معمولا بیشترین هزینه را دارم پنج شنبه صبح که بیدار شدم گفتم من این نصف روز که دفترم میرم باید پول بسازم تا با خیال راحت اخر هفته را لذت ببرم تا به اونور هفته وروزهای کاری برسم
زمانی که داشتم در خواستهامو مینوشتم از خدا دوبار در خواست ورود پول به حسابم کردم
یکبار برای پول کارپروژه ای که در جریان بود میخواستم از مالکش درخواست کنم
یکبار هم از خدا خواستم از جایی که من براش حسابی باز نکردم به من پول برسونه
با تجسم کردن ورود پول به حسابم ومرورموفقیتها و عکس دریافتیهای گذشته ام که داخل موبایلم ذخیره
کرده بودم و خواندن تکه های تاثیر گذار قبلا اسکرین گرفته بودم وارد دفترم شدم
بعد از انجام کارهای روتین همیشگی اولین کار ازپروژه که درجریان بود از مالکش درخواست مبلغی و کردم به عنوان پیش پرداخت که مبلغ کمی نبود
و کار منو راه مینداخت در این زمان یکی از دوستانم به من راجع به یک پرونده دیگه زنگ زد و سوال پرسید و صحبت از اون دوستی شد که قرار بود
برای من پول واریز کنه و واریز نکرده بود. منم براش توضیح دادم که با وجود پیام فرستادن ودرخواست کردن جوابی نداده است
ایشون گفتن اتفاقا من با ایشان حساب کتاب دارم شماره کارت برام بفرستین من مبلغی براتون واریز کنم
این درحالی بود که من اصلا درخواستی نکرده بودم و واقعا انتظاری هم نداشتم وایشون هم برای کار دیگه به من زنگ زده بودن
که من اینکارو کردم و دوبرابر مبلغی که کارمنو به راحتی راه مینداخت به حسابم واریز کرده بود خدا راشکر کردم و با خیال راحت داشتم برمیگشتم و سر راه خریدهامو انجام میدادم که متوجه شدم مانده من دوبرابر شده ودقیقا همون مبلغی که ایشون واریز کردن یکجا دیگه برام واریز شده. پیش خودم فکر کردم حتما بخاطر اون پروژه درجریان مالک واریز کرده ولی چرا دو برابر در خواست من؟؟؟
3.6K viewsMaryam Shayesteh, 06:41